اخلاق و جنسيت در حديث خصال النساء - صفحه 62

جنسي فقط تعبير سکس (sex) استفاده مي‌شد؛ ليکن از دهه شصت ميلادي تعبير ديگري نيز بدان افزوده شد. اين تعبير، که از اصطلاحات دستور زبان بود، به صورت مکمل تعبير نخست از سوي فمينيست‌ها ادبيات زنان شد.
در برخي زبان‌ها، مانند آلماني کلمات به مؤنث، مذکر و خنثي تقسيم مي‌شود و در برخي مانند عربي و انگليسي کلمات به مؤنث و مذکر تقسيم مي‌گردند. «جِندِر» در زبان انگليسي به معناي تعيين جايگاه جنسي کلمات در اين زبان است، ليکن از دهه شصت ميلادي اين واژه در اين زبان معناي تازه‌اي به خود گرفت. از اين منظر، در ادبيات مربوط به مطالعات زنان بايد ميان دو واژه تفاوت نهاد: جنس (sex) و جنسيت (gender). جنس ناظر بر تفاوت فيزيکي و بدني بين مؤنث و مذکر است؛ حال آن که جنسيت بيانگر تفاوت نقش، نمادها، کارکرد و انتظارات از افراد بر اساس تفاوت جنسي آنان است. ۱ بدين ترتيب، جنس امري مسلم و عيني است و بحثي ندارد، اما همه سخن در آن است که بر اساس تفاوت جنسي مي‌توان تفاوت جنسيتي قايل شد، يا خير.
از نظر مدافعان برابري زن و مرد پيش از آن تصور مي‌شد که رفتار زنان به طور «طبيعي» زنانه است و رفتار مردان به طور «طبيعي» مردانه؛ ليکن از نظر اين گروه اين تفاوت رفتار به طبيعت زنان باز نمي‌گردد، بلکه آن را عملي «اجتماعي» قلمداد مي‌کردند. ۲ جمله مشهور سيمون دوبوار که «کسي زن به دنيا نمي‌آيد، بلکه زن مي‌شود»، به خوبي بيانگر تفاوت ميان جنس و جنسيت است و گوياي آن که:
موقعيت فرودست زنان يک امر طبيعي يا زيست‌شناختي نيست، بلکه جامعه آن را به وجود آورده است. ۳
در نتيجه، درست است که زن و مرد از نظر جنسي با هم تفاوت دارند و اين تفاوت طبيعي است، ليکن تفاوت‌هاي کارکردي و نقش‌هاي متفاوت اجتماعي آنان ربطي به اين تفاوت ندارد، بلکه زاده ساختار اجتماعي جامعه و نظام فکري حاکم بر آن و پيش‌فرضهاي ضد زن است. در نتيجه، اگر هم: «در مقابل هزاران مرد، فقط يك زن، بلكه كمتر به حكومت رسيده اند»، بر خلاف ادعاي نويسنده، به دليل ساخت طبيعي و تفاوت عقلي زن و مرد يا «کمي تعقل»، ۴ زنان نيست، بلکه بر طبق اين تحليل، حاصل ساختار جامعه است که فرضاً‌ زنان را از ادامه تحصيل در رشته‌هاي خاص ممنوع کرده، راه فعاليت اجتماعي را بر آنان بسته، از کودکي به دختران عروسک و به پسران تفنگ داده، اشغال برخي مناصب را براي زنان ممنوع کرده است و مانند آن. از اين رو، نبايد از يک واقعيت، يعني نابرابري فعلي زنان با مردان نتيجه گرفت که اين نابرابري ريشه در «جنس» آنان دارد، بلکه اين قبيل تفاوت‌ها زاده «جنسيت» و برداشت‌هاي اجتماعي درباره جنس زن و مرد است. جان کلام آن که بايد ميان «جنس» ـ که امري «طبيعي» است ـ و جنسيت ـ که فراورده‌اي «اجتماعي» است ـ تفاوت نهاد.

1.. درباره اين تفاوت واژگاني و ريشه آن ر.ک: Feminist Philosophy, Herta Nagl-Docekal, P. ۳۸.

2.. Gender, Linda Nichlolson, in A Companion to Feminist Philosophy, P. ۲۸۹.

3.. فمينيسم، ص‌۲۵.

4.. مفردات نهج البلاغه، ج۱، ص‌۱۰۳۵ و ۱۰۳۶.

صفحه از 82