اخلاق و جنسيت در حديث خصال النساء - صفحه 63

ليکن در دهه هشتاد و نود قرن بيستم، حتي اين تفاوت حاد ميان «جنس» و «جنسيت» از سوي برخي فمينيست‌ها به چالش کشيده شد، بي فايده اعلام گرديد و ادعا شد که «جنس» نيز، بيش از آن که امري زيست‌شناختي و «طبيعي» باشد، مسأله‌اي «اجتماعي» است. ۱ از اين منظر، هنگامي که زن وارد عرصه کار مي‌شود، به تدريج، حتي اندام ظريف او نيز نيرومندتر شده و آن ظرافت معهود را از کف مي‌دهد. ورود زنان به عرصه ورزش‌هاي اختصاصي مردانه و به خصوص فعاليت‌هاي بدن‌سازي (body building) و کسب اندام‌هاي پر عضله و کم‌چربي، نمونه‌اي از اين تغيير را نشان مي‌دهد. بدين ترتيب، نبايد حتي تفاوت‌هاي طبيعي را امري «طبيعي» دانست و ميان زن و مرد ديواري بلند بر آورد. اين نگرش، امروزه به اين سوي مي‌رود که زن و مرد را بيشتر دو سر يک پيوستار مي‌داند، تا دو موجود متمايز که طبيعت براي هر يک تکاليفي خاص وضع کرده باشد.
هدف از نقل اين ادعاها، تأييد يا رد آنها نيست، بلکه مقصود آن است که به سادگي و با استناد به شواهد علمي و يا روانشناختي، نمي‌توان قاطعانه از فضايل خاص اخلاقي زنانه و مردانه نام برد. اين عرصه‌اي جدي است و ورود به آن و ياري گرفتن از علم، نيازمند استحضار نسبت به ملاحظات فوق و مطلع بودن از همه يافته‌هاي موافق و مخالف و تفاسير گوناگون آنهاست. سخن کوتاه، بر اساس يافته‌هاي علمي نمي‌توان فضايل اخلاقي زنانه را از مردانه متمايز ساخت.

4 . مطالعات اخلاقي و اخلاق جنسيتي

راه دوم براي تأييد تفاوت فضايل اخلاقي مردانه و زنانه آن است که به استناد تأملات اخلاقي و مطالعاتي که در اين زمينه صورت گرفته است، نشان دهيم که واقعاً نگرش اخلاقي زنان به مسائل با مردان متفاوت است. در نتيجه، هر جنس فضايل خاص خود را دارد. يک اصل مسلم اخلاقي آن است که «برخورد ناهمسان با افراد همسان»، غير اخلاقي است. از اين رو، اگر باور داشته باشيم که زن و مرد همسان هستند و تفاوت‌هاي جنسي و عضوي ميان آنان چندان معنادار نيست که بر اساس آن احکام اخلاقي متفاوتي بار کرد، در آن صورت، نمي‌توان حديث بالا را پذيرفت، ليکن اگر موفق شويم نشان دهيم که زن و مرد همسان نيستند و تفاوت ميان آنان چنان عميق است که پذيراي تفاوت احکام اخلاقي خواهد بود، در آن صورت، اين حديث بي هيچ توجيهي پذيرفتني خواهد بود. بنابراين، يک راه دفاع از اين حديث آن است که روشن گردد زن و مرد از نظر اخلاقي و نحوه مواجهه با مسائل اخلاقي همسان نيستند و اگر بتوان نشان داد که جنسيت با فضايل اخلاقي پيوندي روشن و ناگسستني دارد، در آن صورت، اين حديث پذيرفتني خواهد بود. اين حديث ادعا مي‌کند که چون زن و مرد تفاوت دارند، فضايل و رذايل آنان نيز متفاوت است و بدين ترتيب، جنسيت را با اخلاق گره زده است. حال بايد ديد آيا بين جنسيت با نظام اخلاقي رابطه‌اي وجود دارد يا اخلاقيات فراتر از ويژگي‌هاي جسماني و جنسي قرار مي‌گيرد.

1..Gender, Linda Nichlolson, P. ۲۹۱.

صفحه از 82