نسبت عدالت و اخلاق در « نهج ‌البلاغه » - صفحه 8

در این میان، امیر مؤمنان على علیه السلام با جایگاه ویژه خود در تلاش براى تحقّق عدالت انسانى، در باره عدالت و مفهوم‏شناسى آن، به ‏طور مستقیم و غیرمستقیم، سخن‏ها گفته است كه مى‏توان به پنج مفهوم توجّه یافت.

2_ 1. قرار دادن و قرار یافتن هر چیز در جاى خودش

این مفهوم از عدالت كه مفهومى كهن از عدالت است، بدین معناست كه هر چیز و هر كس، در هر حوزه و جایگاهى، آن‏جا قرار گیرد كه بایسته و شایسته آن است، چنان‏كه امام على علیه السلام در این ‏باره فرمود:
اَلْعَدْلُ یضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا۱؛
عدالت كارها را بدان‌جا مى‏نهد كه باید
.
ملّاى روم در بیان این مفهوم چنین سروده است:


عدل چه بْوَد؟ وضع اندر موضعشظلم چه بْوَد؟ وضع در ناموقعش
۲
عدل چه بْوَد؟ آب دِهْ اشجار راظلم چه بْوَد؟ آب دادن خار را
عدل وضع نعمتى در موضعشنه به هر بیخى كه باشد آبْ‏كَش
ظلم چه بْوَد؟ وضع در ناموضعىكه نباشد جز بلا را منبعى
۳
این مفهوم در تمام سخنان و عملكرد عدالت‏خواهانه امیر مؤمنان على علیه السلام لحاظ شده است، و تلاش امام در حكومت خود بر این بوده است كه همه چیز در جاى خود قرار گیرد ۴.
این مفهوم در همه امور روان است، كه هر كجا پاس داشته شود، عدالت معنا یافته، و هر كجا ناروایى صورت گیرد، ستم پدید آمده است.

2 _ 2. انصاف و داد

واژه «انصاف» از مادّه «نَصْف» و «نُصْف» و «نِصْف» به معناى چیزى را نصف كردن یا به نیمه رساندن است، چنان‏كه گویند: «نَصَفْتُ عُمْرِی: به نیمه عمر رسیدم»؛ «نَصَفَ النَّهَارُ: روز به نیمه رسید»؛ «نَصَفَ الشَّی‏ءَ بَینَ الرَّجُلَینِ: آن چیز را میان آن دو مرد به نصف تقسیم كرد و به هر كدام نیمى از آن را داد»؛ «ینْصِفُ إِنْصَافًا الشَّی‏ءُ: آن چیز نصف شد و به نیمه رسید» ۵.

1.نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷

2.مثنوی معنوی، دفتر ششم، بیت ۲۵۹۶

3.همان، دفتر پنجم، ابیات ۱۰۸۹ _ ۱۰۹۱

4.ر.ک: نهج‌البلاغه، کلام ۱۶، خطبه ۱۷۳ و ۱۴۷

5.کتاب العین، ج۳، ص۱۷۹۹؛ معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۴۳۱؛ لسان العرب، ج۱۴، ص۱۶۵

صفحه از 28