مباني فقه‌الحديثي سيّد عبدالله شُبَّر در مصابيح‌الأنوار في حلّ مشکلات الأخبار - صفحه 75

استفاده قرار داده و در سیر بیان معانی حدیث به آن استناد جسته است. لذا در بیان معنای قَدَر یکی از معانی آن را کتابت دانسته و به شعر عجاج استناد می‌کند:۱
و اعلم بأنّ ذالجلال قد قدر فی الصحف الأولی التی کان سطر
شبّر، وجود مبالغه و تمثیل در احادیث را نیز در حل مشکلات روایی در نظر داشته است؛ چنان ‌که در حدیث نبوی «لَوْ کَانَ الْقُرْآنُ فِی إِهَابٍ مَا مَسَّتْهُ النَّار»۲ با استناد به آیات دیگری از قرآن، مانند:«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ الله»،۳ آن را از باب تمثیل و مبالغه دانسته۴ که در این صورت، معنای حدیث، آن است که اگر قرآن در پوستی نوشته شده و در آتشی انداخته شود که اشیا را به خاطر علو شأن آنها نسوزاند، به خاطر عظمت و عالی‌قدر بودنش، نخواهد سوخت. سید مرتضی نیز در الامالی همین قول را برگزیده است.۵

2. مرجعیت قرآن در فهم حدیث

قرآن معیار اصلی سنجش محتوای احادیث و مهم‌ترین مأخذ و مرجع مورد استفاده
در دستیابی به فهم صحیح از روایات است. سید عبدالله شبّر از آیات قرآن در موارد متعددی جهت رسیدن به فهم صحیح از حدیث استفاده می‌کند. وی در بسیاری از موارد آیات قرآن را شاخص فهم حدیث شناسانده است. بنا بر این، برداشت صحیح از حدیث را با توجه به مفاهیم آیات قرآنی بیان کرده است؛ برای نمونه در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شده است:
وَیلٌ لِمَن غَلبت آحادُه عشراته.
شبّر برای توجیه این حدیث مراد از آحاد را سیئات و مراد از عشرات را حسنات دانسته و به این آیه شریفه استناد می‌کند:
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزی‏ إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُون.۶

1.. همان، ج۱، ص۸۴؛ نمونه‌های بیشتر را ر.ک: همان، ج۱، ص۱۴۸؛ ج۲، ص۸۲.

2.. اگر قرآن در پوستی باشد، آتش آن را نمی‌سوزاند.

3.. سوره حشر، آیه۲۱.

4.. مصابیح‌الأنوار، ج۲، ص۳۱۶.

5.. الامالی، ج۱، ص۴۰۸.

6.. سوره انعام، آیه۱۶۰.

صفحه از 87