حديث پشيماني - صفحه 182

اما سه مسأله‌ای که دوست داشتم از رسول‌خدا صلی الله علیه و آله پرسیده بودم؛ دوست داشتم از رسول‌خدا صلی الله علیه و آله پرسیده بودم که خلافت از آن کیست تا کسی بر سر آن با او نزاع نکند و دوست داشتم پرسیده بودم که آیا انصار را از حکومت بهره‌ای است و دوست داشتم که از میراث (سهم الارث) عمه و دختر برادر۱ (دختر برادر و عمه) پرسیده بودم چرا که در باره آن تردید داشتم.
مشاهده کردید که ابوعبید با همه وثاقت و عظمت علمی خود، بخش‌هایی از اول حدیث را _ که حاکی از ریاست طلبی و دنیا‌گرایی برخی از صحابه بوده _ حذف کرده و بند اول کارهای کرده ابوبکر را به فعلت کذا و کذا تغییر داده است.
پس از ابوعبید شمار زیادی از محدثان، این خبر را در آثار خود آورده‌اند. از جمله طبرانی(م360ق) در المعجم الکبیر،۲ تمام آن را از طریق علوان بن داود آورده است.
حاکم نیشابوری(م405ق) نیز در المستدرک علی الصحیحین۳ سطر انتهای آن را «پرسش از میراث عمه و خاله»، از علوان بن داود و با سند عالی یعنی حدیثی که باید در صحیح البخاری و مسلم می‌آمد، نقل کرده است. ابن عساکر شافعی(م571ق) نیز در تاریخ مدینه دمشق۴ این حدیث را از پنج طریق که در یکی از آن‌ها علوان بن داود نیست، نقل کرده است.
در باره داود هم برخی از نقل‌های او را با سند عالی دانسته است. هم‌چنین ابن قیم جوزیه(م751ق) در عدة الصابرین و ذخیرة الشاکرین۵ بخش اول آن را بی‌واسطه از صالح بن کیسان و بدون علوان بن داود آورده است. نور الدین هیثمی در مجمع الزوائد و منبع الفوائد۶ تمام متن طبری را و متقی هندی(م‌957ق) در کنز العمال۷ با حذف قسمت اول، مثل ابوعبید و بدون سند آن را نقل کرده‌اند. هندی در ذیل حدیث از قول خیثمه بن سلیمان

1.. شایان ذکر است که ابوبکر متخصص تقسیم ارث بوده و پیش از اسلام در مکه، منصب اشناق (تعیین سهام ورثه) داشته است.

2.. المعجم الکبیر، ج۱، ص۶۱-۶۳: «حدثنا أبو الزنباع روح بن الفرج المصری، ثنا سعید بن عفیر، حدثنی علوان بن داود البجلی، عن حمید بن عبد الرحمن بن حمید بن عبد الرحمن بن عوف، عن صالح بن کیسان، عن حمید بن عبد الرحمن بن عوف، عن أبیه قال: دخلت علی أبی بکر _ رضی الله تعالی عنه _ أعوده فی مرضه الذی توفی فیه...».

3.. المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۳۴۳.

4.. تاریخ مدینه دمشق، ج۳۰، ص۴۱۷-۴۲۲؛ ج۳۰، ص۴۲۲-۴۲۳.

5.. عده الصابرین و ذخیره الشاکرین، ج۱ ۱۷۸.

6.. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۵، ص۲۰۲-۲۰۳.

7.. کنز العمال، ج۵، ص۶۳۱- ۶۳۳.

صفحه از 194