با اشاره به آيات فرقانى و روايات نبوى و اسرار الاهى و علوم غيبى و مكاشفات حقيقى و حكمت.....تا آنجا كه گويد:
اين زيارت را عدّهاى از بزرگان دين، و حاملان علوم ائمّه طاهرين عليهم السلام روايت كردهاند و در ميان ابرار شيعه، شهرتى چون شهرت خورشيد نيمروزى به خود گرفته است. گوهرهاى مبانى و انوار معانىاش، دلايل حق و شواهد صدقى بر صدور آن از سينههاى حاملان علوم ربّانى و ارباب اسرار فرقانى است، آنها كه از انوار الاهى پديد آمدهاند. متن آن مانند ساير كلام ايشان است. كلامى كه فصاحت مضمون و بلاغت مشحون آن ما را از بررسى سندش بى نياز مىكند؛ همانند نهجالبلاغه و صحيفه سجّاديّه و اكثر دعاها و مناجاتها.» (11: ص 29 ـ 31)
12. استشهاد علما به زيارت جامعه كبيره
علما همواره بر استشهاد به زيارت جامعه كبيره اعتماد كردهاند. نمونههايى از آن را يادآور مىشويم:
12ـ 1) سيّد شرفالدين حسينى (م حدود 965ه) در تأويل آيات 25 و 26 سوره غاشيه كه مىفرمايد: «انَّ إلينا إيابهم * ثم إنّ علينا حسابهم» [همانا بازگشت آنها به سوى ماست. آن گاه حساب آنان به عهده ماست. ]گويد: از جميل بن درّاج روايت شده كه گفت: به ابىالحسن عليه السلام گفتم: آيا تفسير جابر را براى آنها روايت كنم؟ فرمود: آن را براى فرومايگان روايت مكن كه منتشرش مىكنند، آيا نخواندهاى كه «إنَّ إلينا إيابهم * ثم إنّ علينا حسابهم» ؟ گفتم: آرى خواندهام. فرمود: روز قيامت كه فرا رسد و خداوند، اوّلين و آخرين را گرد هم آورد، حساب شيعيانمان را به ما مىسپارد؛ آن گاه هر چه بين آنها و بين خداست، بر (بخشش) خدا حكم مىكنيم و خداوند حكم ما را روا مىدارد. و آنچه بين آنها و بين مردم است، خواستار بخشش آن مىشويم و (مردم) آن را به ما مىبخشند. و آنچه بين ما و آنها بوده است، ما به عفو و گذشت سزاوارتريم.
شرف الدين نجفى پس از نقل حديث مىافزايد: