ديگران، بدون آگاهى از منشأ تضعيف، اعتماد مطلق كنيم.
البتّه نجاشى قدس سره خدمات شايانى به مكتب اهل بيت عليهم السلام كرده و شايسته سپاس بسيار است؛ ولى ما نبايد مبانى او در علم كلام را معيار و ميزانى براى ميراث روايى اهل بيت عليهم السلام قرار دهيم. ما با چه ميزانى نجاشى قدس سره رابه خاطر مقدار دانشى كه در علم كلام دارد، معيار سنج و توزين كننده خويش بگيريم؟ در حالى كه خود او نگفته است كه از من تقليد كنيد و باب اجتهاد در علم رجال را ببنديد! بنابراين ما هر گاه در برابر تضعيف يك راوى معين قرار گرفتيم، نبايد خود را ملتزم به اين فتواى رجالى بدانيم بلكه بايد منشأ اين تضعيف را ـ كه شخص فتوا دهنده بدان استناد كرده ـ بررسى كنيم و صحيح و ناصحيح آن را ارزيابى نماييم. اين فرآيند را «اجتهاد در علم رجال» ناميدهاند كه در برابر «تقليد در علم رجال» است.
تقليد در علم رجال، يعنى اينكه گروهى اندك را وصىّ و سرپرست ميراث دينى خود قرار دهيم؛ و اين كار خطرناكى است كه به بسته شدن باب اجتهاد و تحقيق و تدقيق مىانجامد. و اين در نزد عامّه، در علم رجال، بيشتر و شديدتر است.
پس در علم رجال بايد از تقليد حذر كرد و در توثيق و جرح و تعديل، اجتهاد كرد، و اين بالطبع بابى دشوار است؛ چون تحقيق ـ برخلاف تقليد كه رفاهطلبان خواستار آن هستند ـ به خودى خود، شاقّ و توان فرساست.
لذا نبايد به مجرّد يك فتواى رجالى تسليم آن شد؛ چه رسد به اينكه راوى مذكور، مهمل باشد؛ يعنى درباره او اظهار نظر نشده باشد يا مورد طعن قرار نگرفته يا بدون توثيق باشد كه در چنين وضعى، لزوم تحقيق و اجتهاد در حال او ـ مانند شخص مورد بحث ما ـ ضرورىتر است.
2. وضع رجالى موسىبن عمران نخعى
معترضان به زيارت «جامعه كبيره» سند آن را صحيح نمىدانند؛ به اين دليل كه در سند آن «موسىبن عمران نخعى» مجهول يا ضعيف، وجود دارد.
اين اعتراض وارد نيست؛ زيرا موسىبن عمران نخعى كه در سند زيارت آمده،