همان است كه شيخ صدوق در كتاب «من لايحضره الفقيه»، او را «موسىبن عبداللّه» دانسته (18: ج 2، ص 609) و در عيون اخبار الرضا عليه السلام او را «موسى بن عمران» نام برده است. (15: ج 1، ص 305) نام اوّل، فقط در «من لايحضر» و به تبع آن در روايت كسانى چون شيخ طوسى، در تهذيب، آمده است. (21: ج 6، ص 95)
در حالى كه نام دوم، معروف و شناخته شده است و همان كسى است كه «محمّدبن ابىعبداللّه كوفى» ثقه، از او روايت مىكند. نجاشى درباره او گويد: «او محمّدبن جعفر كوفى اسدى، معروف به محمّدبن ابىعبداللّه است» او همان كسى است كه نزد نجاشى به «ابىالحسين كوفى» و نزد شيخ طوسى به «ابىالحسين اسدى» شناخته شده است.
شيخ طوسى در كتاب غيبت گويد: او از اقوام ثقاتى است كه توقيعات نوّاب اربعه براى آنها صادر شده است.
پس «موسىبن عبداللّه» و «موسىبن عمران نخعى» يكى است. عبداللّه نام جدّ موسى است يعنى او «موسىبن عمرانبن عبداللّه نخعى» است. قرينه اين امر، آن است كه «موسىبن عمران نخعى» برادرزاده «حسينبن يزيد نوفلى» است، و روايات بسيارى از او نقل كرده است. و «حسين بن يزيد نوفلى» در كتاب «روضه كافى» تصريح كرده كه جدّش «عبداللّه» بوده؛ و روشن است كه او جدّ عمو و پدرش بوده است. (26: ج 8، ص 152، ح 141)
البتّه در طريق اين حديث، «محمّدبن عبداللّه (اسدى) از موسىبن عمران از عمويش حسينبن عيسىبن عبداللّه از علىبن جعفى» است كه ظاهرا در نام پدر عمويش، تصحيفى رخ داده است؛ يعنى لفظ «بنعيسى» بايد «بنيزيد» باشد؛ به اين نحو: «از عمويش حسينبن يزيدبن عبداللّه». و اين تصحيف در چنين شكلى قريب و ممكن است. همانند آن در نام عمويش بسيار اتفاق افتاده است؛ چنان كه در برخى از طرق، «حسنبن يزيد» و در برخى «حسينبن زيد» يا «حسنبن زيد» آمده و اينگونه تصحيفها در نسخهها و طرق، شناخته شده است. اضافه بر آن اينكه لازمه وحدت طريق صدوق، وحدت راوى نيز هست.