3. طريق روايى موسىبن عمران نخعى
درباره «موسىبن عمران نخعى» ـ چنان كه از بررسى روايات بسيارش در كتابهاى صدوق و غير او بر مىآيد ـ بايد گفت:
3ـ 1) او شاگرد عمويش «حسين بن يزيد نوفلى» بوده و بيشتر رواياتش را از او نقل كرده و شيخ طوسى در «عدّة الاصول» به توثيق او اعتماد كرده ـ چنان كه بيان خواهد شد ـ و او را از اجلّا دانسته است.
3ـ 2) او استاد و شيخ «ابوالحسين محمّدبن ابىعبداللّه جعفر بن عون اسدى كوفى» است؛ همان كسى كه شيخ طوسى دربارهاش گفته: «در زمان سفيرانِ ستايش شده، اقوام ثقاتى بودند كه از سوى منصوبين به سفارت براى آنها توقيع صادر مىشد و يكى از آنها «ابوالحسين محمّد بن جعفر اسدى» است»؛ چنان كه اغلب رواياتش را همين اسدى روايت مىكند.
3ـ 3) صدوق در كتابهاى خود ـ اكمال الدين، توحيد، خصال، علل الشرايع، من لايحضره الفقيه، ثواب الاعمال، صفات الشيعه و امالى ـ با اعتماد بر او، روايات بسيارى از او نقل كرده، همان گونه كه در «مشيخه من لايحضر» در طريق خود تا «يحيى بن عباد مكّى» و نيز در طريق روايت «سليمان بن داود» در معناى آيه «...فطفق مسحا...» (ص (38) / 33) به او اعتماد كرده است.
3.4) بيشتر روايات او از اين طريق مكرّر ـ كه عبارت است از: «محمّدبن ابىعبداللّه (اسدى) از موسى بن عمران از عمويش حسين بن يزيد» ـ روايات زبده اعتقادى و لطايف معارف است؛ بلكه بيشتر روايات او كه از غير اين طريق روايت شده نيز در نكاتِ معرفتىِ اصول اعتقادى است. با بررسى همه روايات او، به وضوح آشكار مىشود كه جايگاه علمىاش رفيع، عقيدهاش مستقيم و معرفتشناسىاش دقيق و ظريف و استوار است.
3ـ 5) او و استادش ـ يعنى عمويش «حسين بن يزيد نوفلى» ـ راهگشاى چند مشرب در بين راويان اماميّه بودهاند. او توسّط عمويش، از گروههاى مختلف راويان، راويان فقيه، راويان اسرار معارف همچون «مفضّل بن عمر» و «محمّد بن