ترجمه رساله الابانه - صفحه 158

آنچه درباره‏اش گفتند، مبرّا ساخت و او نزد خدا موجّه آبرومند بود.» (احزاب (33) / 69)
احوال اينان در دوران حضرت موسى و بعد از او، روشن‏تر از آن است كه مخفى بماند. بنابراين كتمان معجزات رسول اللّه‏ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم ـ كه به آن علم داشته‏اند و انكار آياتى را كه مشاهده كردند ـ به دليل پيروى از هوى و ترس از مخالفت با احبار و رؤسايشان، پديده‏هاى جديدى نيست. بنابراين نه مبطل نقل ماست و نه عيب و نقصى بر تواتر ماـ كه حجّت و دليل ما را بر مخالفان ما را اثبات مى‏كندـ وارد مى‏آورد.
شيعى به معتزلى:
منزّه است خدايى كه پيرو باطل را مسخّر و مجبور مى‏سازد تا حقّ را بيان كند؛ در حالى كه راستى و صداقت را خوش نمى‏دارد. عجبا! تو براى دشمن خود در موضوع نبوّت دليل استوار بيان مى‏دارى؛ در حالى كه نمى‏دانى همان سخن، دليل ماست كه در پاسخ سخن خودت در موضوع امامت مى‏گوييم. تو از پى‏جويىِ او، به كلامى رها مى‏شوى كه به همان كلام، ما از پى‏جويىِ تو، رهايى مى‏يابيم.
آيا نمى‏دانى كه ما در مورد شما چنين مى‏گوييم كه پيشينيان شما، گروه ناصبيان، چنان با اميرالمؤمنين عليه ‏السلام دشمنى كردند و در شدّت حسد و كينه نسبت به آن حضرت بودند كه نصوصى را كه در مورد ايشان مى‏دانستند، رد كردند و بر آن سرپوش نهادند و نقل نكردند. بنابر آنچه تو خود در سخنت، روشن و نمايان ساختى، گر چه جعل و دروغسازى از جمعيّت بسيار و گروه كثير ممكن نيست، ولى انكار و كتمان بر آنان رواست. علاوه بر اين، ما مى‏دانيم كه اهل كتاب، آيات و براهين ومعجزات رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم را انكار كردند.
امّا مدّعاى شما كه گذشتگانتان، ديندار، امانتدار و اهل طاعت الاهى و پيروى رسول خدا بودند، واقعّيت چنين نيست. كثرت دشمنى، نفاق، مخالفت و دشمنى آنان با پيامبر، معلوم و مشخّص است. آيا اينان همان كسانى نبودند كه در شب عقبه براى كشتن او ظرفهاى بزرگى غلتاندند تا شتر پيامبر، رم كند و حضرتش كشته شود؟! (13: ص 499) آيا اينان همان كسانى نبودند كه هر گاه پشت سر او به نماز مى‏ايستادند، تمسخر و ريشخند مى‏كردند؟! و نماز را قطع مى‏كردند و به طرف تجارت و سرگرمى روانه مى‏شدند، تا آن‏جا كه قرآن در

صفحه از 180