آنچه دربارهاش گفتند، مبرّا ساخت و او نزد خدا موجّه آبرومند بود.» (احزاب (33) / 69)
احوال اينان در دوران حضرت موسى و بعد از او، روشنتر از آن است كه مخفى بماند. بنابراين كتمان معجزات رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم ـ كه به آن علم داشتهاند و انكار آياتى را كه مشاهده كردند ـ به دليل پيروى از هوى و ترس از مخالفت با احبار و رؤسايشان، پديدههاى جديدى نيست. بنابراين نه مبطل نقل ماست و نه عيب و نقصى بر تواتر ماـ كه حجّت و دليل ما را بر مخالفان ما را اثبات مىكندـ وارد مىآورد.
شيعى به معتزلى:
منزّه است خدايى كه پيرو باطل را مسخّر و مجبور مىسازد تا حقّ را بيان كند؛ در حالى كه راستى و صداقت را خوش نمىدارد. عجبا! تو براى دشمن خود در موضوع نبوّت دليل استوار بيان مىدارى؛ در حالى كه نمىدانى همان سخن، دليل ماست كه در پاسخ سخن خودت در موضوع امامت مىگوييم. تو از پىجويىِ او، به كلامى رها مىشوى كه به همان كلام، ما از پىجويىِ تو، رهايى مىيابيم.
آيا نمىدانى كه ما در مورد شما چنين مىگوييم كه پيشينيان شما، گروه ناصبيان، چنان با اميرالمؤمنين عليه السلام دشمنى كردند و در شدّت حسد و كينه نسبت به آن حضرت بودند كه نصوصى را كه در مورد ايشان مىدانستند، رد كردند و بر آن سرپوش نهادند و نقل نكردند. بنابر آنچه تو خود در سخنت، روشن و نمايان ساختى، گر چه جعل و دروغسازى از جمعيّت بسيار و گروه كثير ممكن نيست، ولى انكار و كتمان بر آنان رواست. علاوه بر اين، ما مىدانيم كه اهل كتاب، آيات و براهين ومعجزات رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم را انكار كردند.
امّا مدّعاى شما كه گذشتگانتان، ديندار، امانتدار و اهل طاعت الاهى و پيروى رسول خدا بودند، واقعّيت چنين نيست. كثرت دشمنى، نفاق، مخالفت و دشمنى آنان با پيامبر، معلوم و مشخّص است. آيا اينان همان كسانى نبودند كه در شب عقبه براى كشتن او ظرفهاى بزرگى غلتاندند تا شتر پيامبر، رم كند و حضرتش كشته شود؟! (13: ص 499) آيا اينان همان كسانى نبودند كه هر گاه پشت سر او به نماز مىايستادند، تمسخر و ريشخند مىكردند؟! و نماز را قطع مىكردند و به طرف تجارت و سرگرمى روانه مىشدند، تا آنجا كه قرآن در