شما را در تكذيبتان بيان خواهيم كرد؛ به طورى كه شما در آن مطلب به نقض خود خواهيد پرداخت، وقتى كافران بر شما ايراد بگيرند. پس اى صاحبان خرد عبرت گيريد. اكنون من كلام خودت را به تو باز مىگردانم تا حقّ روشن شود، به همان گونه كه در مورد گذشته، حرف به حرف، كلام خودت را به خودت باز گرداندم. پس مىگويم: خَلف ما به دليل كثرت و پراكندگى، در نواحى و سرزمينها هستند و شناختن آنان نسبت به همديگر مشكل بوده و در نتيجه، سازش پنهانى بين ايشان محال است. با اين همه، اگر بر آنها روا باشد كه گزارش دهند اسلافشان به مانند خود آنها متواتر بودند و اينكه حكم پيشينيان و سلف اوّل ايشان در قطع عذر به آنچه خبر مىدهند، مانند حكم آيندگان باشد، امّا واقعيّت به خلاف مدّعا و منقول آنان باشد و سلف اوّل ايشان به پندارتان آحاد و ساختگى باشند، بدون آنكه بدانند، در آن صورت، كذب و دروغ در تمام مشاهدات و سازش و جعلى بودن در اخبارشان روا خواهد بود. تا آنجا كه به هيچ يك از اخبار ايشان اطمينان نمىتوان كرد و صحّت مطالب پنهانشده از ما را بر اساس نقل آنها نخواهيم توانيم پذيرفت. در اين صورت، بايد در تمام اخبار پادشاهان و كشورها و جغرافياى شهرها و راهها و سيرهها و آثار و رويدادهاى روزگاران شك كنيم. اگر اين باب را بگشاييم، راه ما براى علم به اخبار مردم تباه مىشود و لازم مىآيد كه به هيچ چيزى اطمينان نكنيم جز آنچه به حواسّ خود درك مىكنيم. اينك برايت روشن مىگردد كه چگونه كلام خودت به خودت بازمىگردد، همچنان كه بازگشت اِيرادِ تو بر خودت روشن مىشود.
نكته مهمّ ديگرى نيز هست كه اگر بدان بنگرى، از مخالفت و بدگويى خود در موضوع امامت باز مىمانى و اگر به آن اعتماد كنى، رنج و تلاش تو در موضوع نبوّت از بين مىرود.
و آن اينكه:
اگر ـ چنان كه تو پنداشتى ـ سلف اوّل ما بعد از زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم پديد آمدهاند و نصّ را ساخته و پرداخته و به آن خبر دادهاند، بايد حال ايشان شناخته و زمان پيدايش و خاستگاهشان نيز مشخّص مىشد و جايز نبود كه احوال ايشان پوشيده بماند؛ همچنان كه احوال هر گروهى كه در اسلام بعد از پيامبر نشئت گرفته پنهان نماند و آغاز و احوال آن گروه و اينكه در زمانهاى پيشين چنين قول و قائلانى نبودهاند، شناخته شده است؛ خصوصا با كثرت تتبّعى كه