و احزاب، شكست را پذيرفته بودند و عموماً يا از محدوده حكومت اسلامى خارج شده و يا قرارداد صلح امضا كرده بودند بنابراين، تمام دشمنان ظاهرى اسلام قبل از سال دهم هجرت تسليم شده بودند؛ لذا كسانى كه براى مسلمان خطر محسوب مىشدند و خداوند در اين آيه، تحت عنوان «كافر» از آنها ياد مىكند، نمىتوانند به جز منافقانى باشند كه به ظاهر اسلام آورده و در صدد استفاده از فرصت بودند تا از پشت خنجر بزنند. اين اميد منافقان، با اعلام گسترده امامت و وصايّت اميرالمومنين عليه السلام از ميان رفت.
2ـ 2) با انتخاب اميرالمؤمنين عليه السلام نبوّت منقطع نشد و ناتمام نماند، بلكه به سير تكاملى خود در قالب امامت، ادامه داد. زيرا امامت تكميل كننده نبوّت و در نتيجه، باعث اكمال دين است. بنابراين، خداوند با اين انتصاب، دين خود را كامل كرد چنان كه مىفرمايد: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ.
2ـ 3) نعمتهاى پروردگار كه با وساطت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم به خلق مىرسيد، ناتمام نماند و از اين پس، با واسطت اميرالمؤمنين و يازده فرزندش عليهم السلام به خلق خواهد رسيد، لذا نعمت هم تمام شد؛ چنان كه فرمود: وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي.
2ـ 4) بدون ترديد، اسلام بدون امامت و رهبرى و بدون وجود هادى، يك دين جهانى نخواهد شد؛ زيرا دين بايد هميشه پاسخگوى نيازهاى جديد مردم در تمام زمينهها باشد و اين مهم بدون وجود خليفة الله و امام معصوم ممكن نخواهد بود. به همين جهت مىفرمايد: وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا.
نتيجه اين است كه اين آيه با حادثه غدير و اعلام رسمى اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان امام، به گونهاى عملى تفسير شد.
3ـ تفسير آيه در سايه احاديث
روايات در شأن نزول اين آيه از طريق عامّه و خاصّه، فراوان ذكر شده است. مرحوم علّامه امينى در نخستين مجلّد كتاب «الغدير»، احاديث مربوط به غدير را از راويان مختلف (يكصد و ده صحابى، هشتاد تابعى و سيصد و شصت تن از