رساله‏ اى در بررسى اصالت «خطبه‏ البيان» - صفحه 144

فرموده است كه راوى آن كتاب، شقيق بلخى است كه از صوفيه اهل سنّت است و در آن، حكايات چند نقل شده كه معلوم است كه از معصومين عليهم ‏السلام نيست ـ هرچه مناسب تفسير آيات باشد، نقل مى‏كند و از خطبة البيان و نظائر آن مطلقا اشاره نيست؛ با وجود آنكه اكثر عبارات آنها تأويل آيات قرآن است. بلى در كتاب قرّه‏العيون نسبت آن خطبه و خطبه طتنجيه را به آن جناب داده است. (22: ص 402) و ظاهر اين است كه تكيه او به كتاب حافظ رجب و امثال او باشد.
و حاصل اينكه صحّت انتساب اين كلمات به جناب ولايت مآب بر حقير، ظاهر نشده و آيات قرآنى و اخبار معصومين دلالت دارد بر اينكه اين صفات مختص جناب اقدس الاهى است؛ بلكه تناقض بعض كلمات آن يعنى أنا الذي أوجدت السّموات السبع و الأرضين في طرفة عين ـ چنانكه در نسخه‏اى كه در نزد حقير موجود است مذكور است ـ در ظاهر با قرآن مجيد هم مؤيّد عدم صحّت آن است؛ چرا كه آنچه در قرآن مذكور است اين است كه در سوره اعراف فرمود:
إنّ ربّكم اللّه‏ الذي خلق السّموات و الأرض في ستّة أيّام ثمّ استوى على العرش. (اعراف (۸) / ۵۴)
و در سوره حم سجده تفصيل آن را فرموده:
قل أئنّكم لتكفرون بالذي خلق الأرض في يومين و تجعلون له أندادا ذلك ربّ العالمين. و جعل فيها رواسي من فوقها و بارك فيها و قدّر فيها أقواتها في أربعة أيّام سواء للسّائلين. ثمّ استوى إلى السّماء و هي دخان فقال لها و للإرض ائتيا طوعا أو كرها قالتا أتينا طائعين. فقضيهن سبع سموات في يومين. (فصّلت (۴۱) / ۹ ـ ۱۲)
و آنچه در خطبه مذكور است اين است كه ايجاد كردم هفت آسمان و هفت زمين را در طرفة عين و مابين دو آيه منافاتى نيست؛ چنان كه به فهم ظاهر وا مى‏نمايد. اينجا مجال بيان آن نيست و از ما نحن فيه خارج است.
پس مى‏گوييم كه يا اين است كه ـ چنان كه صحّت آن بر حقير واضح نشده ـ در نفس الأمر هم حقيقت ندارد يا آنكه در نفس الأمر حقيقت دارد. بر هر يك از دو

صفحه از 177