مغيرهبن سعيد دروغ مىبست بر پدرم. (21: ص 299، ح 404)
و ايضا اخبار در شأن ابوالخطّاب و لعن و نفرين آن حضرت بر او از حد بيرون است. (همان: ح 401، 509، 518، 521، 524، 549) آن ملعون هم از جمله غلات بود و مىگفت نماز مردى است و زنا مردى است و خمر مردى است. (همان: 359، ح 512) و همچنين علىبن حسكة و قاسمبن يقطين قميان.
و كشّى احاديث بسيار در اين باب در شأن آنها نقل كرده. از جمله آن است كه از محمّدبنعيسى روايت كرده است كه: گفت كه: حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام به من نوشت ـ پيش از آنكه من از آنحضرت سؤال كنم ـ كه لعنت كند خدا قاسم يقطين را و لعنت كند علىبنحسكة قمى را به درستى كه شيطانى نمودار شد از براى قاسم پس وحى مىكند به او گفتار باطل و دروغ را. (همان: ص 566 ح 996)
و ايضا روايت كرده كه بعضى شيعيان نوشتند به حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام كه فداى تو شوم! اى آقاى من! به درستى علىبن حسكة دعوى مىكند كه از اولياء تو است و مىگويد كه تو اوّل و قديمى ـ يعنى خدايى ـ و اينكه او نايب تو و پيغمبر تو است و تو امر كردهاى كه او مردم را دعوت كند به اين و معتقد اين است كه نماز و زكات و حج و روزه همه اينها معرفت تو است و معرفت كسى است كه مثل حال ابنحكم باشد. در دعوى به نيابت و نبوّت و اينكه ابنحكم مرد كاملى است كه ساقط شده از او عبادت كردن به روزه و حج. و گفته است كه همه شرايع دين معنىاش همين است. و مردم به او بسيار ميل كردهاند. اگر صلاح دانى، منّت بگذار بر دوستان خود به جوابى در اين مطلب تا نجات بدهى ايشان را از هلاك.
پس آنحضرت در جواب نوشتند: «دروغ گفت ابنحسكة لعنهاللّه. قسم به خدا كه نفرستاده است خدا محمّد و پيغمبران پيش از او را إلّا به ملت حنيفيّه استوار و نماز و زكات و روزه و حج و دوستى اهل بيت عليهم السلام . و دعوت نكرده محمّد صلى الله عليه و آله وسلمإلّا به سوى خدا [ ى] وحده لا شريك له. و همچنين ما اوصيا از اولاد او بندگان خداييم و براى او شريكى نمىگيريم. اگر اطاعت او كنيم، به ما رحم مىكند و اگر معصيت او كنيم، ما را عذاب مىكند و ما را بر خدا حجّتى نيست و خدا را حجّت بر ما هست و