بر جميع خلق او. بيرازى مىجويم به سوى خدا از كسى كه چنين سخنى بگويد و پناه مىبرم به سوى خدا از اين گفتار؛ پس ترك كنيد اين جماعت را. لعنت كند خدا آنها را و به تنگنا بيندازد ايشان را. و اگر يكى از آنها را بيابيد سر او را به سنگ بكوبيد. (همان: ص 567، ح 997)
و ايضا حديثى نقل كرده از حضرت صادق عليه السلام از تفسير آيه شريفه: «هل ننبّئكم على من تنزّل به الشياطين تنزّل على كلّ أفّاكٍ أثيم» . فرمود: آنها هفت نفرند: مغيرهبنسعيد و بيان و صائد نهدى و حارث شامى و عبداللّهبنالحارث و حمزهبنعمارة الزبيدى و ابوالخطاب.(همان: ص 368 ح 543 و ص 290 ح 511)
و ايضا روايت كرده است از حفصبنعمرو نخعى كه گفت: نشسته بودم نزد حضرت صادق عليه السلام پس مردى به خدمت آنحضرت عرض كرد كه فداى تو شوم، ابومنصور مرا خبر داد كه او را بالا بردند به نزد پروردگار او و خدا دست بر سر او ماليد و گفت به زبان فارسى: يا پسر ۱ . پس حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: خبر داد مرا پدرم از جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم كه فرمود كه: ابليس از براى خود تختى در ميان آسمان و زمين قرار داده و از براى خود زبانية قرار داده به عدد ملائكه. پس هرگاه دعوت كرد مردى را پس اجابت او كرد و پاشنهاى بر زمين گذارد و گامها به جانب او برداشت، شيطان به نظر او مىآيد و او را بلند مىكند به جانب او و ابومنصور رسول ابليس بود. لعنت كند خدا ابامنصور را. لعنت كند خدا ابامنصور را. تا سه بار فرمودند. (رجال الكشى / 269 ح 546)
و ايضا در سند صحيح، روايت كرده از بريدبن معاويه عجلى كه گفت: حمزهبن عمارة بربرى ۲ لعنه للّه ـ مىگفت به اصحاب خود كه ابوجعفر يعنى امام محمّد باقر عليه السلام هر شب مىآيد به نزد او و مردم هم گمان مىكردند كه واقعا آن حضرت خود را به او مىنمايد؛ پس اتّفاق شد از براى من كه ملاقات كردم ابوجعفر عليه السلام را پس خبر دادم او را از سخن حمزه. حضرت فرمود: دروغ گفت؛ لعنت كند خدا او را.
1.. در نسخه اصلى آمده است: «يا پستر».
2.. در حاشيه نسخه اصل آمده است: در بعضى نسخ «زبيرى» و در بعضى «يزيدى».