رساله‏ اى در بررسى اصالت «خطبه‏ البيان» - صفحه 154

سخنها مى‏گويند بدترين مردم‏اند. (همان: ص 365 ح 528 و به نقل از آن در 26: ج 68، ص 166، ح 19)
از جمله روايتى است كه ايضا كشّى روايت كرده است از مفضّل‏بن عمر گفت: شنيدم از حضرت صادق عليه ‏السلام اگر برخيزد و ظهور كند قائم ما ابتدا مى‏كند به دروغگويان شيعه و آنها را مى‏كشد. (21: ص 366، ح 533)
و ايضا روايت كرده از حضرت صادق عليه ‏السلام از جمله حديث طولانى كه آن‏حضرت فرمود كه خبر داد مرا پدرم از جدم كه به درستى‏كه رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم فرمود كه خدا خلق كرد ارواح را پيش از اجساد به دو هزار سال؛ بعد از آن ساكن كرد آنها را در هوا پس آنهايى كه در آنجا يكديگر را مى‏شناختند، در اينجا با هم الفت دارند و موافقت دارند و آنهايى كه در آنجا همديگر را نمى‏شناختند، در اينجا هم با هم اختلاف دارند و كسى كه بندد بر ما اهل بيت دروغى را، خدا محشور مى‏كند او را در قيامت يهودى كور و اگر ادراك دجّال كند، به او ايمان مى‏آورد و اگر درك نكند او را در قبر به او ايمان مى‏آورد. (همان: ص 460، ح 741 و به نقل از آن در 26: ج 47، ص 357، ح 64)
و ايضا كشّى نقل كرده كه جماعت غاليها در بعض كتابهاى خود نوشته‏اند كه مفضّل‏بن عمر گفت كه با ابوالخطّاب كشتند هفتاد پيغمبرى را كه همگى آنها را اعتقاد اين بود و فرياد مى‏كردند كه ابوالخطّاب پيغمبر است يعنى حضرت صادق خدا است و او پيغمبر او است. و مفضّل گفت كه ما دوازده نفر بوديم كه رفتيم به خدمت حضرت صادق عليه ‏السلام پس آن حضرت سلام مى‏كرد به يكى يكى ماها و نام مى‏برد هر يك از ما را به نام پيغمبرى. بعض ما را مى‏گفت السّلام عليك يا نوح و به بعضى مى‏گفت: السّلام عليك يا ابراهيم و آخر كسى كه به او سلام كرد من بودم و گفت: السّلام عليك يا يونس. بعد از آن فرمود: تفاوتى ميان پيغمبرها نيست. (همان: ص 390، ح 588)
و ايضا كشى ـ ره ـ از كتاب يحيى‏بن‏عبدالحميد حمانى ـ كه در اثبات امامت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام تأليف كرده است ـ نقل كرده كه گفت: من گفتم از براى شريك كه قومى هستند كه گمان مى‏كنند كه جعفربن محمّد ضعيف است در حديث. پس او

صفحه از 177