تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، شانزده باب از كتاب الحجّه‏ - صفحه 57

صفّار مى‏گويد: «علىّ‏بن حسن، از موسى‏بن بكر، از حمران، روايت كرد كه ابوجعفر عليه السلام فرمود: پيامبر خدا فرمود: از اهل بيت من، دوازده تن محدّث هستند. سپس «عبداللَّه‏بن زيد - كه برادر علىّ‏بن حسين عليه السلام بود - به ابوجعفر گفت:... .» (باقى آن همان‏گونه است كه در روايت كلينى نقل شده است.) (بصائر الدرجات، ص 320؛ البحار، ج 26، ص 68-67؛ همان، ج 47، ص 341)
ب) جمله آخر كلام امام، شامل ارجاعى به ابوالخطّاب است. اين قسمت در حديث 1391 ذكر نشده، امّا در نسخه نقل شده صفّار موجود است. بنابراين، ما بايد جايگاه كلام امام را در اينجا مشخّص كنيم:
نام كامل ابوالخطّاب، محمّدبن المقلاص (ابوزينب) الاسدى الكوفى است كه رهبر شاخه (حزب) تندروى خطّابيّه است. در آغاز، او يك شيعه امامى واقعى بود و حتّى در باب حديث نيز قابل وثوق و معتبر بود. او همراه امام صادق نيز بوده است. ولى به تدريج، به يك فرد تندرو تبديل و معتقد شد كه امامان پيامبرند و آنچه در اين حديث به آن اشاره شده، اين نكته است. گفته مى‏شود حتّى باور او به الوهيّت امامان، پيش از اين نتيجه بوده است.
خطّابيّه، سخنان غلطى را به او نسبت داده‏اند؛ مانند: تناسخ و حلول. گفته مى‏شود كه آنها بر اين باورند كه او يك پيامبر بوده است؛ حتّى يك الهه امام صادق عليه السلام او و پيروانش را نفرين كرد و احاديث بسيارى از امام صادق و امامان بعدى ايشان در مورد ردّ او و لعن و نفرينش موجود است.
ابوالخطّاب و پيروانش ظاهر اهل عبادت و تصوّف را به خود گرفتند و اغلب در مسجد اعظم كوفه مشغول اين كارها (عبادت و...) بودند تا عصر فرمانروايى منصور عبّاسى (تولّد: 714/95 - خلافت: 754/136 تا 775/158) كه حاكم او در كوفه، عيسى‏بن موسى (721/102-783/167) گروهى را به دنبال خطّابيّه در مسجد فرستاد و اين در سال 754-755/137 بود كه در آنجا با وجود مسلّح نبودن خطّابيّه،

صفحه از 72