تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، شانزده باب از كتاب الحجّه‏ - صفحه 58

جنگى درگرفت و اين حزب كاملاً از بين رفت و مانند بيشتر احزاب شيعه شد و هيچ ردّى و اثرى از آنها باقى نماند؛ اگرچه برخى از مورّخان، مدّعى‏اند كه گرايشهاى esoteric اسماعيليان؛ از حزب خطّابيّه و عقايد ابوالخطّاب ريشه گرفته است. (ابن‏النديم، ص 238، ابن‏اثير، ج 8، ص 28)
(براى جزئيّان در مورد ابوالخطّاب و حزبش مراجعه كنيد به: تنقيح المقال، ج 3، بخش اوّل، ص 189-191؛ معجم رجال الحديث، ج 8، ص 25-26؛ همان، ج 14، ص 258-276 و ساير زندگى‏نامه‏ها؛ سعدبن عبداللَّه الاشعرى، المقالات و الفرق، ص 54-55، 63-64، 81-83؛ النوبختى، فرق الشيعه، ص 37-40، 58-64 و ساير كتب با موضوع فرقه‏ها)
اكنون با يك چالش تاريخى روبرويى زيرا غاليان ابوالخطّابى خود را در تنها عصر امام صادق ظاهر كرده‏اند. (765/148-702/83) بنابراين، به نظر مى‏رسد فردى كه در اين حديث به آن اشاره شده، نمى‏تواند او باشد؛ زيرا او به فردى كه در عصر امام باقر عليه السلام صاحب اين نگرش بوده، شناخته نمى‏شده است. (733/114-676/57)
به اين سبب، احتمال دارد كه فرد ذكر شده در حديث، مغيرةبن سعيد بَجَلى كوفى بوده باشد كه سركرده فرقه افراطى مغيريّه بوده است اين فرقه از خطّابيّه بسيار معروف‏تر بوده و از نظر زمانى بر آن سبقت داشته است. آنها نيز نظرات مشابه با خطّابيّه داشته‏اند؛ امّا در مورد امام باقر و امامان بعد از ايشان، ديدگاههاى آنها متعصّبانه و افراطى بوده است. احتمالاً حتّى درست است كه حزب خطّابيّه از بقاياى مغيريّه ريشه گرفته باشد. مغيره هم‏عصر امام باقر عليه السلام بوده و نظراتش را در طول امامت ايشان، آشكار كرده است؛ اگرچه شورش او در عصر امام صادق بوده است؛ در سال 737/119، زمانى كه خالدبن عبداللَّه القصرى (743/126-686/66) حكمران هشام‏بن عبدالملك، خليفه اموى (690/71 خلافت 743/125-724/105) به او و پيروانش هجوم آورد و آنها را دستگير كرد و سوزاند. (تنقيح المقال، ج 3، بخش اوّل، ص 236-237؛ معجم رجال الحديث، ج 18، ص 315-320؛

صفحه از 72