تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، شانزده باب از كتاب الحجّه‏ - صفحه 72

اين جملات، اجازه چنين كارى را به آنها نمى‏دهد. (رجوع كنيد به دنباله اين حديث)

* ص 441 - همان حديث، ذيل «ليس لأحد أن يكشف وصيّتي»:
وصيّت‏نامه (عهدنامه) به صورت طومار بوده است.
* ص 442 - همان حديث، ذيل «كان أبوعمران الطلحيّ»:
موسى‏بن محمّدبن عمران‏بن ابراهيم‏بن محمّدبن طلحةبن عبداللَّه (طلحه صحابى مشهور و شركت‏كننده در جنگ جمل بود). خلفا، هارون‏الرشيد و امين او را به عنوان قاضى مدينه منصوب كردند. پيش از او، برادرش عمران - كه منصوب از جانب منصور و مهدى بود - سمت قضاوت را در مدينه داشت.
* ص 444 - همان حديث، ذيل «فتعيّن لي ما عليهم»:
تعيين (در توضيح آن گوييم): حسن به احمد، هزار دينار بدهكار است - و زمان پرداخت آن رسيده، امّا او قادر به پرداخت بدهى‏اش نيست. حسين مى‏خواهد تا بدهى را خودش متقبّل شود، امّا او نيز پولى ندارد. اگر او از احمد بخواهد تا وصول آن را به تأخير بيندازد، مثلاً به مدّت يكسال، و ميزان بدهى را بيفزايد، مثلاً تا 1200 دينار، 200 دينار آن ربا مى‏باشد. پس او پرداخت را به حسن منتقل مى‏كند كه بدهى آخرى را باطل كند. بنابراين، حسن ديگر بدهكار نيست و حسين بايد بدهى 1200 دينارى را در تاريخ ديرتر بپردازد. اين روند را در فقه، «تعيين» مى‏گويند.
* ص 447 - همان باب، ح 16، ذيل «و من الذي يكون بعده»:
اوّلى اشاره به خليفه عبّاسى، محمّد المهدى (744/127 - دوره خلافت 775/158 تا 785/169) است. او امام موسى عليه السلام را به بغداد آورد و زندانى كرد، و بعد از مدّت كوتاهى، آزادش كرد.
فرد دوم موسى الهادى (761/144- دوره خلافت 785/169 تا 786/170) است كه به حاكمش در مدينه دستور داد تا امام موسى را دستگير كند و به بغداد آورد. درست زمانى كه اين دستور مى‏خواست اجرا شود، خليفه درگذشت.

صفحه از 72