تجزيه و تحليل ادبى خطبه حضرت زينب (س) در كوفه‏ - صفحه 112

آنان به بهترين وجه ممكن با حالت «ريطه» همانند شده كه در واقع، «تشبيه تمثيلى» است. وجه شبه در اينجا برگرفته از حالتها و امور مختلفى است كه بعد از استحكام به زوال مى‏گرايد.
اثبات خيانت كوفيان نسبت به پيمان‏نامه‏هايشان از طريق تشبيه، به مثلى قرآنى محقّق شده است كه در ميان مسلمانان معروف بود. امّا به علّت زنگار قلبهايشان براى آنان باوركردنى نبود كه اين چنين با زن احمق جاهلى قياس گردند و حالات دروغين و چهره‏هاى منافقانه آنان، اين‏گونه برملا گردد. از اين رو، سخت وجدانشان به خود آمد و تحت تأثير سحر بيانى حضرت زينب واقع شدند.
ألا و هل فيكم إلّا الصَّلفُ النَّطِفُ؟ و الصدر الشَّنِفُ؟ و مَلَقُ الإماء؟ و غمزُ الأعداء؟
آيا در ميان شما جز افراد متكبّر، خرفت، كينه‏توز، چاپلوس و مزدور كسى وجود دارد؟

استفهام در اين جملات، از معناى اصلى خود خارج گشته و در معناى «تقرير» و «اثبات» به كار رفته است. به عبارت ديگر، حضرت(س) با چند سؤال پى در پى و كوبنده به علت عملكرد كوفيان، اين مفاهيم خائنانه را در وجود آنان و اذهانشان اثبات مى‏كنند.
«الصَّلِف» يعنى كسى از روى غرور و تكبّر خود را مدح كند؛ به چيزى كه در او وجود ندارد. (15: مادّه صلف) «نَطِف» به كسى مى‏گويند كه با عيب و ننگ چركين شده باشد. (21: مادّه نطف) «مَلَق» به معناى دوستى و مهربانى‏اى است كه خالصانه و قلبى نباشد. (4: مادّه ملق) «الشَّنَف» به معناى شدّت كينه يا شخص كينه‏توز است؛ (همان: مادّه شنف) «الصدر الشَّنَف» يعنى سينه‏اى كه از خشم و نفرت لبريز شده باشد. (همان: مادّه صدر) بنابراين حضرت(س) بعضى از مردم كوفه را چاپلوسانى معرّفى مى‏كنند كه زبانشان قلباً پيمان نمى‏بندد. از اين رو، لكّه ننگ قتل نيكان و پاكان اهل‏بيت عليهم السلام را تا

صفحه از 125