تجزيه و تحليل ادبى خطبه حضرت زينب (س) در كوفه‏ - صفحه 113

قيامت بر دامان خود دارند و اين لكّه ننگ بسان داغى بر پيشانى آنان است. بعضى ديگر كينه‏توزانى‏اند كه سينه آنان از نفرت و خشم بر اهل‏بيت عليهم السلام لبريز است و دوستى آنان با اهل‏بيت عليهم السلام از روى تملّقات زبانى و بسان كنيزكانى است كه در برابر ارباب، براى جلب دوستى او احساساتى دو رويه از خود نشان مى‏دهند.
منظور از عبارت «غَمْزُ الأعداء» شايد اين باشد كه مردم كوفه با كوچك‏ترين اشاره‏اى از جانب دشمن، از مسير حق منحرف مى‏شوند و تابع دستورات آنان مى‏گردند. به سخن ديگر، شخصيّت كوفيان چنان به پستى گراييده است كه حاكمان براى اجراى دستورات خود كمترين زحمتى را نيز متحمّل نمى‏شوند؛ بلكه با اشاره ابرو و دست، اين زبونان را تحت خواسته‏هاى خود درمى‏آموزند.
أو كَمَرْعًى على دِمنَة؟ أو كفضَّةٍ على مَلحُودَة.
كلمه «مرعى» علفزارى است كه گلّه‏هاى گاو و گوسفند در آن براى چريدن رها مى‏شود و «دِمنة» آثار بر جاى مانده از خرابه‏هاى منازل انسان است كه به سبب كوچ، مأواى حيوانات شود (11: مادّه دمن) و خاك آن با فضله‏هاى چهارپايان مخلوط مى‏گردد. از اين رو، در ترجمه ظاهرى عبارت مى‏توان گفت كه به سبب رطوبت ناشى از بول حيوانات و كود ناشى از فضله آنان، گياهان بسيار زيبا و سرسبز در آن مكان روييده مى‏شود. (23: ص 230)
در اين عبارت نيز حضرت زينب (س) از «استعاره تمثيليّه» بهره مى‏برند و حالت مردم كوفه را - كه داراى ظاهرى زيبا بودند، امّا باطن و درون آنان به پستى گراييده و نفاق در جان آنان لانه كرده بود؛ به گونه‏اى كه دروغ، نفاق و زيرپاگذاشتن ارزشهاى الاهى جزء ويژگيهاى عمومى آنان گرديده بود - به حالت آن گياهان به ظاهر زيبا و دلربا با آن حالت رستنگاه كثيف تشبيه مى‏كنند.
لفظ «ملحوده» به معناى جسم در قبر گذاشته شده است. (21: مادّه لحد) و «فضّه» در اين عبارت مى‏تواند به دو معنا تعبير گردد؛ نخست به معناى تابلوى زيبايى كه از

صفحه از 125