گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب « مكتب در فرآيند تكامل » - صفحه 110

مى‏گويد: «الحمدللَّه الذي وعد هذه الأمّة المحمّديّة العصمة من الضلالة ما إن تمسّك بكتابه...» بنابراين، مفهوم عصمت از زمان پيامبر وجود داشته است.
نكته ديگرى كه مؤلّف در كتاب اشاره كرده، اين است كه شيعيان رفته‏رفته، براى امام جايگاه علمى را جايگزين جايگاه سياسى قرار دادند و امام را به عنوان كسى كه بايد علم دين را از او دريافت كرد، شناختند. اين در حالى است كه ائمّه از همان روز اوّل به مقام علمى خود اشاره مى‏كردند. حديث معروفى است كه با نقلهاى مختلف آمده است و شيخ صدوق از اصبغ بن نباته در كتاب توحيد روايت مى‏كند كه در روز اوّلى كه امير مؤمنان به خلافت رسيدند، خطبه‏اى خواندند و سپس به سينه خود اشاره كردند و فرمودند: «.. يا معشر الناس سلوني قبل أن تفقدوني هذا سفط العلم... هذا ما زقّنى رسول اللَّه زقّاً زقّاً...»۱ خزانه علم اينجاست. تعبيرى دارند كه اين علمى است كه رسول‏اللَّه ذرّه ذرّه، به من خورانده است. به عبارت ديگر مى‏فرمايند كه شكل كار ما در مقايسه با خلفاى قبلى، متفاوت است. بنابراين ائمّه از همان ابتدا اصحاب خود را به جايگاه علمى خود متوجّه مى‏كردند.
در صفحه 40 و 41 مؤلّف مدّعى مى‏شود كه حديثى، دهان به دهان، در زمان امام كاظم عليه السلام نقل مى‏شد كه هفتمين امام قائم آل محمّد خواهد بود و پس از زندانى شدن و شهادت آن حضرت، عدّه‏اى قائل به غيبت ايشان شده و مدّعى شدند كه آن حضرت ظهور خواهد فرمود و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد. به اين ترتيب، جريان واقفه شكل گرفت و تا مدّتها بسيارى از شيعيان را به خود مشغول داشت. ادّعاى نويسنده اين است كه علّت اصلى شكل‏گيرى واقفه احاديثى بود كه درباره قائم بودن امام كاظم عليه السلام نقل شده بود. بايد دانست كه در زمان امام كاظم عليه السلام جامعه شيعه گسترش زيادى پيدا كرد. نيز نهاد وكالت در زمان ايشان شكل گرفت. علّت اصلى آن شرايط خفقان و امنيتى زمان بنى‏عباس بود و لازم بود نهادى به منظور رسيدگى به سؤالات و مسائل مالى شيعيان شكل گيرد. ضمن اينكه بايد تذكّر

1.توحيد صدوق، ص ۳۰۵

صفحه از 112