ج 1، ص 122؛ 40: ج 17، ص 214) كه در اين موارد هم برخى معتقدند نقل به معناست (9: ص 114) و برخى گفتهاند: «بعيد نيست نظر امام عليه السلام بر آن بوده كه تفاوت كاربرد اصطلاحى «معجزه» را با «معجزه به معنى آيه» بيان فرمايد. (14: ص 91) همچنين در اين روايات، واژه «معجزه» همراه لفظ «آيه» به كار رفته يا «علامة» معرّفى شده است.
پس آنچه خداى تعالى به عنوان شاهد صدق انبياء خود به ايشان عطا مىفرمايد، همان آيه، بيّنه و علامت راستى ادّعاى ايشان است و هدف خداوند هرگز تعجيز و سركوبى بندگان نيست. از سوى ديگر، روشن است كه بندگان خدا در مواجهه با انبياء الاهى دو گروهاند: عدّهاى با ارائه بيّنه از سوى رسولان، به ارتباط ايشان با پروردگار پى مىبرند و تسليم مىشوند؛ امّا عدّهاى در عين روشن شدن حقيقت، از پذيرش آن امتناع مىورزند. منكران گاهى پيامبران را به سحر، جادو و امثال آن متّهم مىكنند. خداوند حكيم نيز در مقابل، مخالفان را به هماوردى مىطلبد. در مواجهه با حضرت خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله نيز معاندان، بيّنه ماندگار ايشان، يعنى قرآن را «أساطير الأوّلين» خواندند. بدين روى خداى تعالى در آيات: 22 بقره، 13 هود، 38 و 39 يونس و 88 اسراء، به تحدّى با مخالفان مىپردازد و صريحاً اعلام مىكند كه بشر از آوردن مثل قرآن عاجز است.
2. وجوه اعجاز قرآن در كلمات عالمان دينى
پس روشن شد كه خداى حكيم با كلام خود، با معاندان و منكران به تحدّى پرداخته است؛ امّا وجه اعجاز و تحدّى قرآن از مباحثى است كه همواره مورد بحث متكلّمان بوده و آراء و نظريّات گوناگونى در اين رابطه، مطرح شده است. مرحوم شيخ طوسى مىنويسد:
ندانستن جهت اعجاز قرآن ضررى به ما نمىرساند؛ زيرا وقتى دانستيم كه قرآن معجزهاى خارقالعاده است، ثبوتش را دانستهايم و اگر در جهت اعجاز آن شك