اعجاز و تحدّى قرآن از نظر آيت ‏اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى - صفحه 54

اسمى از حيث فصاحت و بلاغت برده نشده است.۱ از اوّل تا آخر قرآن، يك آيه نيست كه تحدّى به قرآن از حيث فصاحت و بلاغت فرموده باشد؛ و لكن در آيات كثيره، قرآن را به اوصافى توصيف فرموده كه تمام آن اوصاف، امتياز قرآن را معيّن مى‏كند و بعد تحدّى و وجه عجز بشر را - كه در قرآن تصريح شده - بيان

1.مرحوم كلينى در كتاب شريف كافى نقل مى‏كند: ابن‏سكّيت به امام رضا عليه السلام عرض كرد: چرا خداوند موسى‏بن عمران عليه السلام را با عصا، يد بيضا و ابزار سحر مبعوث كرد؟ و عيسى عليه السلام را با ابزار طبّ و محمّد صلّى اللَّه عليه و آله را با كلام و خطبه؟ امام رضا عليه السلام فرمود: وقتى خداوند موسى عليه السلام را مبعوث كرد، سحر بر اهل زمانش غالب بود. پس موسى از جانب خدا چيزى آورد كه مثل آن در توان آنها نبود، چيزى كه سحر آنان را باطل و حجّت را برايشان تثبيت مى‏كرد. و عيسى را در وقتى برانگيخت كه بيماريهاى مزمن پديدار شده بود و مردم به طب نيازمند بودند. پس عيسى عليه السلام از جانب خدا چيزى آورد كه مثل آن در توانشان نبود... و خداوند محمّد صلّى اللَّه عليه و آله را در عصرى مبعوث كرد كه خطبه و كلام بر اهل زمانش غالب بود - و گمان مى‏كنم فرمود: شعر - پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از جانب خدا، مواعظ و حكمتهايى آورد كه قول آنان را باطل و حجّت را با آن تثبيت مى‏كرد... (۳۹: ج ۱، ص ۲۴) ممكن است در نگاه اوّل، چنين تلقّى شود كه اين روايت قرينه است بر اين قول كه وجه اعجاز قرآن، فصاحت و بلاغت آن است (چنان كه محققّان كتاب «سه ارجوزه در كلام، امامت و فقه» گفته‏اند. (نك: ۱۴: ص‏۹۳) امّا با اندكى دقّت و تدبّر در روايت، روشن مى‏شود كه امام رضا عليه السلام نه تنها به اين جهت نظر ندارد، بلكه بر موعظه و حكمت بودن قرآن تأكيد مى‏فرمايد. مرحوم ملكى ميانجى در ذيل اين حديث مى‏نويسد: اين حديث شريف نصّ است كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله از سوى خدا با موعظه‏ها و حكمتها و آنچه قول مردم را باطل مى‏كند، آمده و در آن اشاره نشده كه اعجاز كلام به فصاحت و بلاغت مصطلح است؛ بلكه عدول امام رضا عليه السلام از واژه «كلام» به عبارت «مواعظ و حكمتها»، دلالت مى‏كند بر اينكه كلام ايشان موعظه و حكمت است. (۴۲: ج ۱، ص ۶۶) از همه آنچه ذكر كرديم، روشن و واضح شد كه در اين روايت، دليلى وجود ندارد كه وجه تحدّى قرآن فصاحت و بلاغت مصطلح است... ايشان همچنين معتقد است هرگز از روايت ابن‏سكيّت استفاده نمى‏شود كه وجه تحدّى قرآن، فصاحت و بلاغت آن است؛ بلكه روايت در مورد سنّت و صنع محكم خداوند در آيات انبياء، بحث مى‏كند و تذكّر مى‏دهد كه خداوند براى انبيائش براهين و آياتى به فراخور زمانشان انتخاب مى‏كند و اين دليل نمى‏شود كه برهان موسى عليه السلام از سنخ سِحر و برهان عيسى عليه السلام از سنخ طبابت و برهان پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله از سنخ كلام بشرى است؛ يعنى از روايت چنين استفاده نمى‏شود كه آنچه موسى آورده، سِحرى برتر است و آنچه عيسى آورده، برترين وجه طبّ است و آنچه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آورده، برترين شكل از فصاحت مصطلح است. (همان، ص ۶۵)

صفحه از 83