سه: عمر خليفه شد. روزى بر منبر سخن مىگفت. وى را از كلاله پرسيدند. گفت: كلاله! كلاله! كلاله! آنگاه ريشش را در مشتش گرفت و ادامه داد: سوگند به خدا كه اگر اين را مىدانستم، بهتر بود از اينكه همه زمين مال من مىشد. در گذشته، از پيغمبر پرسيدم، فرمود: مگر آن آيه راكه تابستان آمد، نشنيدى؟
چهار: به روايت ابنسيرين، آيه «كلاله» هنگامى نازل شد كه پيامبر، با حذيفةبن اليمان، در حال راهرفتن بود و رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله آن را به حذيفه فرمود و حذيفه آن را بر عمر - كه از پشتسر مىآمد - خواند. چون عمر خليفه شد، درباره آن آيه از حذيفه پرسيد، بدان اميد كه تفسيرش نزد او باشد. حذيفه او را گفت: به خدا سوگند كه تو بسيار عاجز و ناتوانى، اگر پنداشتهاى كه رياست تو، مرا وادارمىكند بيش از آنچه روز نزول آيه به تو گفتم، اينك بگويم. عمر گفت: خدايت رحمت كند! نه، چنين توقّعى نداشتم...
پنج: عمر هرگاه كه در انتهاى آيه «كلاله»، به اين عبارت مىرسيد كه: يبيّن اللَّه لكم أن تضلّوا: خدا براى اينكه گمراه نشويد، اين حكم را براى شما روشن مىسازد؛ مىگفت: خدايا، بر هركس معناى كلاله را روشن ساختى، خوشا به حالش، بر من كه تاكنون روشن نشدهاست!۱
8. فوايد و نتايج دانستن اسباب نزول
آگاهى از سبب نزول آيات قرآن مجيد، چندين اثر و ثمر گوناگون بهبارمىآورد كه هريك به تنهايى، براى ايجاد انگيزه چنين پژوهشى كافى است. خطاى بزرگى است اگر پنداشته شود علم اسباب نزول، نوعى باستانشناسى درباره آياتى است كه هرگز كهنه و باستانى نمىشوند. اكنون به چند فايده از فوايد دانستن اسباب نزول اشاره مىكنيم:
1.همه اين موارد در تفسير الدُرّالمنثور سيوطى آمده است. (۲۵: ج ۲ ص ۷۵۳ تا ۷۵۹)