گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب مكتب در فرآيند تكامل - صفحه 149

اينكه وقتى روايات فردى به عنوان يكى از اصول چهارصد گانه مطرح مى شود، قطعاً آن فرد شيعه بوده است.
روايتى كه از ايشان نقل شده در كافى ج 1، ص 534 حديث شماره 17 آمده است. هم كسانى كه از وى نقل كرده و هم كسانى كه او از آنها نقل مى‏كند، همگى شيعه و ثقه هستند. بنابراين بسيار بعيد است كه وى غير شيعه بوده باشد. اشكالى كه در اين روايت شده، اين است كه تعداد ائمّه 13 نفر مى شوند. متن روايت اين است: عن أبي جعفر عليه السلام قال : قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله: إنى و اثنى عشر من ولدي و أنت يا على زر الأرض يعنى أوتادها و جبالها، بنا أوتد اللَّه الأرض أن تسيخ بأهلها، فإذا ذهب الاثنا عشر من ولدى، ساخت الأرض بأهلها و لم ينظروا.
با دقّت در متن، مشخّص مى‏شود كه اشكالى بر اين روايت وارد نيست، چرا كه اين خصوصيّت شامل حضرت صديقه كبرى عليها السلام نيز مى‏گردد و با در نظر گرفتن ايشان فرزندان پيامبر 12 نفر و به همراه اميرالمومنين 13 معصوم خواهند شد. البتّه در بعضى از نسخ «احد عشر» آمده، مثلاً در نسخه تلعكبرى كه شاگرد كلينى است، كه ممكن است خطاى استنساخ باشد. بنابراين ادّعاى ايشان كه در چاپ چنين تغييرى داده شده، قدرى بى‏انصافى است.
مورد دوم، روايت على‏بن ابراهيم قمى است. روايت او در محاسن برقى و در كافى آمده كه مشهور به حديث خضر مى‏باشد. اين روايت در تفسير قمى ذيل آيه 40 سوره زمر وارد شده است. آقاى مدرسى گفته‏اند كه تفسير قمى تأليف شاگرد اوست و نه خود وى، بنابراين اين حديث هم متعلّق به بعد از قرن سوم مى‏باشد. مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى در الذريعه نيز همين مطلب را متذكر شده‏اند كه تفسير قمى نوشته عبّاس‏بن محمّد شاگرد اوست. نظر آية اللَّه شبيرى زنجانى اين است كه اين كتاب تأليف على‏بن حاتم قزوينى است كه در واقع شاگرد عبّاس‏بن محمّد بوده است. امّا اين بيان‏ها بدان معنا نيست كه تمامى احاديث اين كتاب توسط او

صفحه از 140