شده است.
الزام خصم يعنى اينكه از آنها بپرسيم كه 12 خليفه كه شما روايت كردهايد چه كسانى هستند؟ ايشان چگونه نتيجه گرفته كه كل روايات اين كتاب، ساختگى است؟ اگر ساختگى بوده، پس چگونه اخبار آن صحيح درآمده است؟ هيچ گونه سنخيّت و تناسبى بين مطالب اين كتاب و روايات اهل سنّت وجود ندارد. چگونه ادّعا مىكنند كه اين كتاب در پاسخ به اين حديث نوشته شده است؟ حداقل ايشان به جاى اين ادّعا مىتوانست كلّ كتاب را جعلى بداند. امّا درباره كتاب سليمبن قيس سه مسئله مطرح است: اوّل اينكه آيا سليمبن قيس واقعاً وجود داشته است؟ دوم اينكه ابانبن ابىعياش را بسيارى تضعيف كردهاند، آيا با وجود اين فرد، مىشود به كتاب اطمينان كرد؟ و سوم اينكه آيا تمامى مطالب اين كتاب معتبر است؟
درباره سليمبن قيس هيچ كس ادّعا نكرده اين شخصيّت ساختگى است. بلكه كسانى مثل نجاشى، برقى، شيخ طوسى و حتّى ابنالغضائرى كه كتاب را ساختگى مىداند، سليمبن قيس را شخصيّتى واقعى قلمداد كردهاند. امّا در مورد ابانبن ابىعياش اقوال زياد است. بعضى او را تضعيف و بعضى توثيق كردهاند. بعلاوه، افرادى كه كتاب سليمبن قيس را از وى روايت كردهاند، افراد مجهولى نيستند. از آن جمله عمربن اذينه و حمادبن عيسى و محمّدبن ابىعمير كه تمام علماى رجال آنها را جليل القدر مىدانند. بنابراين به راحتى نمىتوان اين كتاب را جعلى دانست. نعمانى درباره اين كتاب چنين تعبيرى دارد: «وليس بين جميع الشيعة ممن حمل العلم و رواه عن الأئمة عليهم السلام خلاف في أن كتاب سليمبن قيس الهلالي أصل من أكبر كتب الأصول التي رواها أهل العلم و من حملة حديث أهل البيت عليهم السلام و أقدمها.» ۱
كلينى و نعمانى اين كتاب را روايت كردهاند و حتّى نعمانى در زمان خود، ادّعاى اجماع بر صحّت اين كتاب مىكند. بنابراين اشكال ابنالغضائرى كه ادّعا مىكند
1.كتاب الغيبة، محمد بن إبراهيم النعمانى، ص ۱۰۳