انديشه تفويض و آراى مفوضه؛ واكاوى يك خلط ناموفّق‏ - صفحه 145

غلات آنها را اله نمى‏خوانند. در نتيجه به حدوث ايشان معترفند و در عين حال ايشان را خالق همه چيز و حتى افعال مى‏دانند. البته نكته اخير يعنى خالق فعل دانستن، مشكل جبرگرايى را نيز به همراه دارد. امّا از اينكه جبرگرايى نيز از اركان فكرى ايشان باشد و يا برخى از آنان مجبره بوده‏اند، اطلاعاتى در دسترس نيست.
به هرحال، با شرح دلايلى كه در جاى خود به آن پرداخته شده‏۱، ازجمله هم‏سطح نبودن اطلاعات پخش شده ميان شيعيان، شدت تقيه، اختلافات عمدى كه گاه از سوى امامان براى حفظ تشيع در بعضى معانى القاء مى‏شد، بسيار طبيعى است كه برخى نقاط اختلافى ريز و درشتى در ميان شيعيان موجود بوده و هست كه در اين ميان گاه برخى شيعيان كه اطلاعات دقيق‏تر و كامل‏ترى نسبت به ديگران داشتند - و باقى منكر آن بودند - آنان را نسبت به مقامات ائمه، اهل كوتاهى و تقصير مى‏دانستند.۲ چنانكه ابن‏بابويه از مقصره‏اى نام مى‏برد كه ظاهراً علم غيب ائمه را منكر بوده‏اند.۳ شيخ مفيد نيز در باب سهو النبى، شبيه اين مطلب را درباره خود شيخ صدوق دارد.۴ روشن است كه اين‏گونه نسبت تقصير دادن در يك اعتقاد خاص، غير از نسبتى است كه برخى غاليان - كه بعدها نصيريه خوانده شدند - به قاطبه شيعه مى‏دادند. چرا كه اولاً غاليان نام برده، مجموعه اعتقادات منسجم و رايج شيعى را (به علت عدم پايبندى به اعتقادات غاليانه آنان) نوعى تقصير

1.قهپايى /۶۹-۷۱.

2.البته نسبت تقصير دادن در مورد يك نوع اعتقاد خاص يا فكر جزئى خاصّى به يك شخص غير از اين است كه آن شخص جزء گروه مقصره به حساب آورده شود.

3.ابن‏بابويه روايتى (كمال‏الدين /۴۷۳) نقل مى‏كند كه در آن مى‏گويد گروهى از مقصره خدمت حضرت رسيدند و در اين ميان از حسن‏بن وجناء نام مى‏برد. با دقت در روايت ديگرى كه ايشان در كمال‏الدين /۴۴۳ نقل مى‏كند علت مقصر دانستن حسن‏بن وجناء معلوم مى‏شود. ظاهراً حسن‏بن وجناء علم غيب امامان را منكر بوده است.

4.در كتاب تصحيح‏الاعتقاد كه اكثراً آن را از شيخ مفيد مى‏دانند، و در انتسابش به ايشان ترديد وجود دارد، چنين نقل شده: اگر اين مطلب از صدوق نقل شده كه «اولين درجه غلو نفى سهو از پيامبر و امام مى‏باشد.» درست باشد؛ يعنى صدوق به چنين چيزى قائل باشد، هرچند وى از علماى قم است، مقصر مى‏باشد. تصحيح الاعتقاد /۶۶.

صفحه از 155