انديشه تفويض و آراى مفوضه؛ واكاوى يك خلط ناموفّق‏ - صفحه 146

مى‏دانستند كه اين امر غير از انتساب تقصيرى است كه علماى شيعه به شخص خاص و يا مورد خاصى از اعتقادات مى‏دادند.
ثانياً مواضع مورد نزاع، در دو سطح كاملاً متفاوت قرار دارد؛ به طورى كه نزاع ميان اعتقادات نصيريه و شيعيان، بر سر اصل وجود برخى شئون امامان بوده است؛ برخلاف مورد نزاع بين علماى شيعه كه عمدتاً مسأله بر سر حدّ و حدود و سعه و ضيق شئون امامت امامان است. چنانكه بحث بين شيخ صدوق و شيخ مفيد، نه در اصل عصمت امامان، بلكه در شمول عصمت به مسأله سهو است و مسأله‏اى كه بين اين دو بزرگوار مطرح شده، اين بوده كه آيا ممكن است معصومان (كه خداوند آنها را در احكام الاهى و تبليغ و تبيين شرايع دينى معصوم قرار داده است) از سوى خداوند در برخى احكام شخصىِ خود به دلايلى و مصالحى، مورد اسهاء خداوند (و نه سهو شيطانى كه ديگر آدميان به آن مبتلايند) واقع شوند يا نه؟ كه در اينجا شيخ صدوق اسهاء را مى‏پذيرد و شيخ مفيد آنرا رد مى‏كند. شيخ مفيد كسانى را كه قائل به سهو پيامبر شوند، مقصر مى‏خواند. امّا بايد توجّه داشت، چنانكه گفته شد، اين مقصر خواندن شيخ مفيد، غير از نسبتى است كه نصيريه به باقى شيعيان مى‏دادند و خلط بين اين دو مطلب، باعث به وجود آمدن اشكالات فراوانى مى‏شود.
اما نكته حائز اهميت در اين ميان آن است كه بدانيم حداقل‏هاى شيعى چه چيزهايى بوده است؟ اين مطلب غير از آن است كه وجوه اشتراك ميان شيعيان را توصيف كنيم.۱
خلط بين اين دو مبحث، باعث ايجاد مغالطه براى برخى نويسندگان شده است؛ به طورى كه مشاهده تفاوت در وجوه اشتراك شيعه در زمان‏هاى مختلف، گمان اين مطلب را به ذهن ايشان رسانده كه حداقل‏هاى معارف شيعى نيز تغيير كرده است.

1.در اين نوشتار به طور جداگانه به هر دو اين مطلب خواهيم پرداخت.

صفحه از 155