كمالات ماورايى و سنّت الاهى‏ - صفحه 32

اقتضاى مالكيّت مطلق خداوند و سلطه و سيطره مطلقش بر عالم مخلوقات، اين است كه به هر مخلوق، هر توانايى را كه مى‏خواهد، ببخشد و مخلوق را نيز ياراى آن نيست كه بر فيضان الاهى به ديگر مخلوقات، خرده گيرد ۱ يا او را مورد اعتراض قرار دهد. ۲
آنچه به مخلوقات داده شده، در يك نگاه كلّى، بر دو قسم است: گروهى داراى خصوصيّاتى مى‏شوند كه در نوع آنها به فراوانى وجود دارد و گروه اندكى نيز داراى ويژگيهايى‏اند كه نه تنها در نوع آنان كم‏نظير، بلكه بى‏نظير است. اينان در واقع ويژگيهايى فراگروهى دارند. بررسى گذشته و حال نظام هستى، به‏روشنى، نشان‏دهنده وجود موجوداتى با صفات فراگروهى است.
امّا امروزه مى‏بينيم كه برخى منكر كمالات ماورايى و توانايى‏هاى فوق بشرىِ انبيا و اوليا شده‏اند. آنان بدون ورود به مباحث كلامى، ادّعا مى‏كنند كه آيات قرآن، گواه صدق دعوى ياد شده است. ۳ به نظر آنان، اينكه قرآن پيامبران را بشرى مانند ديگر مردم مى‏داند، با ادّعاى توانايى‏هاى فرابشرى آنان ناسازگار است. ۴
به فراوانى، ديده شده كه زبان اين‏گونه نوشته‏ها تاريخى است. ادّعا اين است كه فكر اينكه پيامبر موجودى فوق بشرى بود، بلافاصله پس از درگذشت آن حضرت آغاز شد. در ابتدا اين طرز فكر از سوى جامعه مسلمان طرد شد؛ امّا به فاصله چند دهه، در قالب اعتقادات كيسانيه رشد كرد ۵؛ به طورى كه از اوايل قرن دوم، يك تلقى فرابشرى از امامت پديدار شد. اين تلقّى اگرچه از سوى ائمّه و علماى شيعه طرد شد، امّا به صورت يك قرائت مرجوح و يك ديدگاه مطرود به حيات خود ادامه داد. ۶ در دهه‏هاى سوم و چهارم قرن دوم هجرى، گروهى از غلات در جامعه شيعه پديدار شدند كه ائمّه آل محمّد را موجوداتى فوق بشرى مى‏خواندند و معتقد بودند آنان داراى علم غيب و قدرت تصرّف در

1.آل عمران (۳) / ۲۶

2.انبياء (۲۱) / ۲۳

3.مدرّسى طباطبائى، ص ۲۲

4.همو، ص ۵۸

5.همو، ص ۵۸-۶۰

6.كديور، ص ۹۲-۱۰۲

صفحه از 58