كمالات ماورايى و سنّت الاهى‏ - صفحه 35

مى‏كنند يا از اندوخته‏هاى پنهانى انسانها سخن مى‏گويند، قطعاً موجوداتى فرابشر به حساب مى‏آيند.
جالب آنكه لزوماً توانايى‏هاى چنين افرادى، براى همگان قابل دسترس نيست؛ يعنى تمامى آحاد بشر نمى‏توانند با تلاش و زحمت بسيار، توانايى فكر انيشتين و قدرت فراوان آن وزنه‏بردار يا توانايى ويژه آن مرتاض را كسب كنند. دسترسى به اين رتبه آن‏قدر نادر است كه اگر شخص ديگرى نيز بتواند در اين عرصه قدم بگذارد، ما او را نيز داراى توانايى ممتاز و با تعريف فوق، فرابشر مى‏خوانيم.

2-2) فرابشر از نگاه عقل‏

تعريف مذكور از فرابشر، فرابشر را به لحاظ عرف نشان مى‏داد؛ امّا ممكن است مقصود از فرابشرى، امرى باشد كه رسيدن به آن براى بشر بما هو بشر ممتنع و غير ممكن باشد. روشن است كه هيچ‏گاه بشر نمى‏تواند خدا باشد يا خود را به وجود آورد يا مستقلاً و بدون اذن خداوند، در عالم تصرّف كند. عقل، شراكت خالق و مخلوق با رعايت دقيق معناى شراكت را منكر است و استغنا از خدا را براى مخلوق محال مى‏داند. در عين حال، همين عقل، مثلاً، دست خدا را در آگاه كردن يك مخلوق به تمامى علوم بسته نمى‏بيند و لذا انكارِ عقلىِ برخوردارى از توانايى‏ها و علومِ غير معمول، كاملاً نادرست و فاقد وجاهت علمى است.
افزون بر اين، اصولاً بسيارى از غيرممكنهاى ديروز، امروز ممكنها و امور طبيعى تلقّى مى‏شوند. اين نيست جز آنكه عقل اين گونه امور را در حوزه ممكنات مى‏داند و در حوزه ممتنعات نمى‏شمرد. از اين رو، بايد پذيرفت كه عقل، داشتن توانايى‏هاى فوق‏العاده را امرى ممكن مى‏داند و با آن مخالفت عقلى نمى‏كند.
قرآن نيز به بحث عقلى اشاره مى‏كند. خداوند در قرآن به انسان تذكّر مى‏دهد كه حق دارد ملكش را به هر كه صلاح مى‏داند، عطا كند ۱و به هر كه مى‏خواهد به فضل خود، عنايت كند. ۲

1.بقره (۲) / ۲۴ ؛ اعراف (۷) / ۱۲۸

2.آل‏عمران (۳) / ۷۳ ؛ مائده (۵) / ۵۴

صفحه از 58