در مقام يك بحث تاريخى، همين قرآن به عنوان يك منبع تاريخىِ قابلِ اطمينان، قابل استناد خواهد بود.
آيات و روايات، از گزارش امور فرابشرى لبريز است. بخشى از محتواى بسيارى از گزارشهاى تاريخى قرآن را همين امور تشكيل مىدهد. اين در حالى است كه بخشهايى از اعتقادات نقلى را نيز بايد در كمالات و توانايىهاى فرابشرى اوليا و انبيا جستجو كرد كه به بررسى برخى از آنها مىپردازيم:
3. نظركردگى قدسى
تمامى كارهاى خداوند حكيمانه است و هرچند وجه آن بر ما مخفى باشد، به حكم عقل، در حكيمانه بودن آن ترديد نداريم. خداوند به هر چه نگاه ويژه مىكند، به نحوى ممتاز مىشود. آنگاه كه شبى را برمىگزيند، «ليلة القدر» مىگردد كه ارزشش بيش از هزار ماه است ۱ و چون مكانى را براى گزينش پيامبر انتخاب مىكند، «كوه طور» ۲ و «وادى ايمن» ۳ و «وادى مقدّس» ۴ مىشود كه بايد كفش از پا برگيرد ۵ تا اذن ورود گيرد. دو كوه صفا و مروه را از شعائر خويش قرار مىدهد ۶ و انجام عمل حج را منوط به اعمال مخصوص در دامنه آن دو كوه مىكند. اگر جايى را براى عبادت مخصوص نشاندار كند، «بقعه مباركه» ۷، بيت اللَّه الحرام ۸ و حريم امن الاهى ۹ مىگردد. حتّى سنگى سياه (حجرالاسود) و چوب تابوت ۱۰۱۱نيز از اين امتيازات بىبهره نماندهاند. جالب آنكه خداوند، جاى پاى ابراهيم خليل را مصلّاى
1.قدر (۹۷) / ۳
2.طه (۲۰) / ۸۰ ؛ طور (۵۲) / ۱
3.قصص (۲۸) / ۳۰
4.نازعات (۷۹) / ۱۶
5.طه (۲۰) / ۱۲
6.بقره (۲) / ۱۵۸
7.مائده (۵) / ۲
8.بقره (۲) / ۱۲۵ ؛ آل عمران (۳) / ۹۷
9.بقره (۲) / ۲۴۸
10.تابوت بنىاسرائيل، صندوقى بود كه مادر موسى او را در آن نهاد. اين صندوق در كاخ فرعون ماند و بعدها در اختيار خاندان موسى و هارون قرار گرفت. موساى كليم در هنگام وفات، الواح، زره و آثار نبوّت را در آن نهاد و در اختيار وصيّش يوشع بن نون قرار داد. همچنين برخى از ماترك حضرت موسى و هارون در آن صندوق قرار گرفت. پيوسته بنى اسرائيل به اين تابوت تبرك مىجستند و اين تابوت موجب آرامش بنى اسرائيل و نشانه و آيت ملك قرار گرفت. بنگريد: مجلسى، ج ۱۳، ص ۴۴۳، ح ۵ و ج ۷۸ ، ص۱۱۰)