را قبول كند. خود اين روايت نشان مىدهد كه اين مسائل، آرام آرام، براى شيعيان جا افتاده است.
جالب است كه در هر دو روايت، امام بدون اينكه منتظر جواب او شوند، از درون او خبر مىدهند. يعنى هر دو روايت، غيرمستقيم، نشاندهنده علم غيب امام نيز هست. بنابراين، اگر قرار است به اين دو روايت استناد شود، بايد به كلّ آن استناد شود.
ايشان ادّعا كردهاند بر اساس روايت «نزّلونا عن الربوبيّة و قولوا فينا ما شئتم»، مفوّضه هر چه توانستند، در فضائل ائمّه حديث جعل كردند. ۱ يادآور مىشويم كه اين روايت به شكلهاى مختلفى، در كتب مختلف آمده است و از لحاظ سند بسيار معتبر است. در كتاب خصال شيخ صدوق، در حديثى معروف به اربعمائه - كه در آن چهارصد نكته دينى را اميرالمؤمنين عليه السلام از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نقل مىكنند - اين حديث به عنوان يكى از نكات آمده است: «إيّاكم والغلوّ فينا. قولوا إنّا عبيد مربوبون و قولوا في فضلنا ما شئتم.»۲ در كتب ديگرى، همين مضمون به صورتهاى ديگرى نقل شده است. در حديث ديگرى در انتهاى عبارت آمده است: «فإنّكم لا تبلغون كنه ما فينا.»۳
اين روايت بيان مىكند كه ما را از حدّ مخلوقيّت بالاتر نبريد كه خطاست. با اين حال، هر چه در فضائل ما بگوييد، به كنه آن نمىرسيد. در واقع، اگر روايتى در فضائل ما به شما رسيد كه ما را از حدّ مخلوقيّت بالاتر نمىبرد، مىتوانيد آن را نقل كنيد. اين روايت به اين معنى نيست كه هرچه خواستيد درباره ما جعل كنيد يا سخن بىاساس بگوييد، بلكه مىفرمايد فضائل ما را نقل كنيد و ما را از حدّ خودمان بالاتر نبريد. مؤلّف مىگويند كه مفوّضه تا آنجا كه توانستند، اين احاديث را در كتب شيعه وارد كردند و كسى هم متوجّه آن نشد ۴ ؛ ليكن هيچ مدرك و سندى در اينباره، ارائه نمىدهند. قبلاً گفتيم كه اتّفاقاً حساسيّت علماى قم و صاحبان كتاب رجال، نشان مىدهد كه آنها در اين مورد بسيار حسّاس و دقيق بودهاند. اگر استناد
1.ص ۸۱
2.خصال شيخ صدوق، ص ۶۱۰
3.مستدرك سفينة البحار، ج ۷، ص ۵۲
4.ص ۸۱ كتاب