گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب مكتب در فرآيند تكامل بخش دوم و سوم كتاب‏ - صفحه 158

در زمان حيات امام صادق عليه السلام اسماعيل وفات يافت. ۱ نكته‏اى كه بايد به آن توجّه داشت، اين است كه هيچ نصّى درباره امامت اسماعيل وجود نداشته است و تنها برداشت و انتظار عدّه‏اى اين بوده است. تنها اين روايت رسيده است كه: «ما بدا للَّه بداء كما بدا له في إسماعيل ابني.» ۲ . البتّه اين روايت به شكل ديگرى نيز نقل شده است: «ما بدا للَّه بداء كما بدا له في إسماعيل أبي.» ۳ يعنى ممكن است اصل اين جمله امام صادق عليه السلام درباره اسماعيل پسر حضرت ابراهيم بوده باشد. مؤلّف ادعا مى‏كند كه مفهوم بدا از اينجا آغاز شد و متكلمان شيعه اين مفهوم را پيشنهاد دادند. ۴ در حالى كه اوّلاً مفهوم بداء قبل از امام صادق عليه السلام وجود داشته و يك مسئله اعتقادى بوده است. خود مؤلّف مى‏گويد كه كيسانيّه هم به بداء معتقد بودند. آيا اشتراك اين اعتقاد بين شيعه و كيسانيّه، دليلى بر بطلان يا ساختگى بودن آن است؟ آيا به صرف مشترك بودن اين عقيده مى‏توان نتيجه گرفت كه شيعيان از كيسانيّه تقليد كردند و مفهوم بداء را وارد عقايد خود كردند؟ ضمن اينكه مفهوم بداء توسط ائمّه شيعه بيان شده است، نه توسّط متكلّمان شيعه؛ آن‏هم فقط براى حل كردن مسئله تغيير امامت اسماعيل. آن روايتِ اشاره شده هم - اگر صحيح باشد - نمى‏گويد كه قرار بود اسماعيل امام باشد و ما هم آن را اعلام كرديم، ولى بعد پشيمان شديم و امامت از او به برادرش تغيير كرد. چون اصلاً درباره اسماعيل نصّى وجود نداشته است.
همچنين مؤلّف محترم مى‏گويد كه بعد از وفات امام صادق عليه السلام اكثريّت شيعه عبداللَّه افطح را امام دانستند. ۵ در اين مورد، نوبختى در كتاب خويش مى‏گويد: «وامتحنوا عبداللَّه بالمسائل الحلال و الحرام فلم يجدوا عنده علماً... فرجع عامة الفطحية عن القول بإمامته - سوى قليل منهم - إلى القول بإمامة موسى‏بن جعفر عليه السلام...» ۶ نوبختى صريحاً مى‏گويد كه اكثر آنها برگشتند به امامت امام كاظم عليه السلام. دليل آن هم روشن بوده است؛ چون منصور دوانقى به والى مدينه دستور داده بود كه هركس را جعفربن محمّد به عنوان وصى تعيين كرده بود، گردن بزند.

1.ص ۱۱۹-۱۲۱

2.كمال الدين صدوق، ص ۶۹

3.توحيد صدوق، ص ۳۳۶

4.ص ۱۲۰

5.ص ۱۲۱

6.فرق الشيعه نوبختى، ص ۸۷

صفحه از 155