به اوصافى كه در قرآن كريم آمده - مانند عليم و قدير - نظر ندارد. ۱
نيز در نتيجهگيرى از اين سخنان آمده است:
خلاصه سخن اينكه در شناخت خداى متعال لازم است [ او را] از همه تعبيرات مختّصه اجسام (مانند مورد اشاره قرار گرفتن...) تنزيه كنيم.» شماره ۲
آنگاه در پايان اين بحث، دفع دخل مقدّرى صورت گرفته و توجّه داده شده كه اطلاق صفاتى بر خدا كه از طريق تجريد مورد نظر به دست مىآيد، به تشبيه او با خالق منجر نمىشود. دليل اين امر آن است كه ملاك مشابهت و مماثلث، اشتراك در اطلاق مفاهيم ماهوى است از مقولات ثانيه فلسفى. البتّه در اين نظريّه، از به كار بردن اصطلاحات فلسفى در بحث مورد قبول خود احتراز شده، ولى توضيح داده شده در اين خصوص، دقيقاً منطبق بر اصطلاحى است كه بيان شد. ۳
5. به اين ترتيب، از ديدگاه اين مقالات، بر اساس اصل دوم (مبرّا بودن از هر نقص) قول به تعطيل نفى مىشود، بدون آنكه تشبيهى لازم آيد. البتّه در ابتداى مباحث اين نظريّه، در كنار دو اصل مزبور، اصل سومى هم تحت عنوان «توقيفيّت اسماء» مطرح شده كه شرح و بررسى آن را به نوشتار ديگرى موكول مىكنيم. فعلاً براساس چكيده و عصارهاى كه از چهارچوب كلّى نظريّه مطرح شد، به بررسى و نقد آن مىپردازيم. اين بررسى ما را در بحث درباره اصل سوم مورد نظر اين مقالات يارى خواهد كرد.
نقد و بررسى ابعاد عقلى نظريّه
1. توجّه به جايگاه انحصارى عقل در مباحث
به عنوان مقدّمهاى لازم براى ورود به بحث، بايد به جايگاه منحصر به فرد عقل در مباحث اعتقادى، به خصوص مبحث توحيد، توجّه داشت. گرچه غرض