تبيين مباحثى از توحيد در پرتو معارف اهل بيت عليهم السلام‏ - صفحه 115

توضيح روش اهل بيت عليهم السلام در مورد توحيد و معرفت خداست، امّا در فهم و تفسير اين ادلّه نقلى، احكام قطعى عقل جايگاه بى‏بديلى دارد. مقصود ما از عقل، احكام بديهى عقلى است كه آنها را مستقلّات عقلى مى‏ناميم؛ نه تئوريها و فرضيه‏هاى فلسفى كه صرفاً خود فلاسفه ادّعاى عقلى بودن آنها را دارند. معتقديم كه مباحث اعتقادى نقلى - و در رأس آنها توحيد - به طور كامل، با اساس و پايه عقلى هماهنگى دارد و به همين دليل، اگر بدون هيچ‏گونه پيش فرض و ذهنيّت قبلى، به قرآن كريم همراه با مجموعه احاديث اهل بيت عليهم السلام رجوع كنيم و چيزى را از خارج به آنها ضميمه نكنيم، در تشخيص مستقلّات عقليّه اشتباه نخواهيم كرد و از خطا در شناخت احكام عقلى مصون خواهيم ماند. بنابراين، عقل و نقل هر كدام به نحوى، در بهره بردن صحيح از ديگرى مؤثّرند.
امّا آنچه استنباط صحيح از كتاب خدا و سخنان اهل بيت عليهم السلام را مشكل ساخته، وجود يكسرى پذيرفته‏شده‏هاى قبلى است كه در بسيارى اوقات، نزد شخص، به عنوان احكام عقلى، مسلّم و قطعى تلقّى مى‏شود و همين امر حجابى در بر داشت از آيات و روايات مى‏گردد. به همين دليل، براى رسيدن به يك نتيجه روشن و مقبول، و اِسناد آن به قرآن و احاديث، خوب است جنبه‏هاى عقلى بحث تا حدّ ممكن شكافته شود و از اين طريق، موانع فهم صحيح از ادلّه نقليّه برطرف گردد.
بر اين اساس، مى‏كوشيم تا بررسى و نقد خود را بر محور يافته‏هاى عقل روشن و بديهى كه هر عاقلى آن را تصديق مى‏كند، عرضه كنيم و سپس به استنباط از آيات و روايات بپردازيم. به همين جهت، در اين نوشتار صرفاً مباحث عقلى را طرح مى‏كنيم و شواهد نقلى آن را به نوشتار بعدى - ان‏شاءاللَّه - موكول مى‏نماييم.

2. لزوم مقايسه بين نظريّه مورد بحث با ديدگاه فلاسفه‏

اصل اوّلى و محورى بحث كه مبناى مقالاتِ مورد نظر بوده، يعنى «اصل نفى حدّين» كاملاً صحيح و مقبول است. اينكه معرفت خدا بايد بين دو حدّ تعطيل و

صفحه از 138