فرض ارتباط دو جانبه بين عالم اعلى و عالم مادّى و انسان فرض بسيار دشوارى خواهد بود. تنها ممكن است يك رابطه يكسويه و يكجانبهاى را تصوّر كرد كه عبارت است از القاى قوانينى از عالم غيب بر طبيعت، (طوعاً أو كراهاً)۱ و اتّفاقاً اين يكى از معانى وحى هم مىتواند باشد؛ چون مىفرمايد: (و أوحى في كلّ سماء أمرها)۲ يا مىفرمايد: (يومئذ تحدّث أخبارها بأنّ ربّك أوحى لها)۳ و از اين مسئله گاهى به هدايت تكوينى يا هدايت عامّه هم تعبير مىشود.
امّا با فرض آنكه بتوان براى انسان به عنوان يك موجود از موجودات عالم طبيعى، روحى و نفسى مجرّد اثبات كرد، در آن صورت، ديگر ارتباط انسان به دليل خاصيّت وجودى كه دارد، در خصوص دريافت پيامهاى غيبى، ارتباط ميسّرترى خواهد شد و حتّى يك رابطه دوسويه خواهد بود؛ يعنى انسان مىتواند از جهان غيب به شكل الهام يا وحى، پيامهايى را دريافت كند؛ همانطور كه اين قدرت را دارد كه درخواستهاى خود را به شكل دعا به عالم بالا ارسال كند.
با چنين تفسيرى از انسان، راه انسان به عالم بالا چه به لحاظ گيرندگى پيامها و الهامات و چه به لحاظ عرضه مطلوبات خود، راه مسدودى نيست. بايد گفت كه جهانبينىهاى دينى يك چنين ارتباطى را به رسميّت شناختهاند.
سؤال:
اين ارتباط با عالم بالا در قالب الفاظ بوده است يا در قالب معانى؟
آقاى دكتر پهلوان:
در جهان آفرينش، امور بسيارى وجود دارند كه حقيقت آن بر ما روشن نيست. يكى از اين امور وحى است. مرحوم علّامه طباطبايى در خصوص وحى، كتابى دارند كه عنوان آن وحى يا شعور مرموز است. البتّه همين معناى رمزى كه در تعريف لغوى وحى ذكر مىكنند، در واژه مرموز توسّط مرحوم علامه آمده است.