ابوعبداللَّه است و به ابومحمّد نيز مشهور است. عمرو عاص از جمله كسانى بود كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را در مكّه بسيار آزار و اذيت مىكرد، به ايشان دشنام مىداد، در مسير آن حضرت سنگ مىگذاشت تا مزاحم رفت و آمد ايشان شود و اشعارى در هجو حضرت مىسرود و به كودكان مكّه مىآموخت تا هنگام عبور ايشان با صداى بلند بخوانند؛ همو كه مورد نفرين پيامبر قرار گرفت ۱. چگونه مىتوان به چنين شخصيّتى كه زندگىاش از بدو تولّد با ناپاكى و پليدى عجين شده و خود نيز بعد از آن همواره آتش فتنه بهپا كرده است، لقب بهترين فرمانده عرب را داد؟ او كه به طمع مال دنياى فانى و حكومت مصر، با معاويه بيعت مىكند ۲.
او دست در دست معاويه، تيشه به ريشه اسلام مىزند، معاويهاى كه پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله او را فتنهگر مىنامد و از پروردگار، تباهى وى را در خواست مىكند و بنابر روايت عبداللَّهبن عمر، آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله خبر مىدهند كه او (معاويه) در حالى از دنيا خواهد رفت كه بر سنّت ايشان نيست ۳.
در صفّين نيز با حيله و نيرنگ و با بر نيزه كردن قرآنها، ابتدا معاويه را از شكست حتمى نجات مىدهد و سپس در ماجراى حكميّت، ابوموسى اشعرى، حَكَم امام على عليه السلام را كه با پافشارى مردم بىخرد سپاه ايشان تحميل شده بود، مىفريبد و كار را به نفع معاويه تمام مىكند. ۴ وى سركرده كافران بود و پس از گذشت سالها از ظهور اسلام، به توصيه نجاشى اسلام مىآورد و اسلام آوردنش اينگونه است: عمروبن عاص كه به خون ياران محمّد صلى اللَّه عليه و آله تشنه است، به نزد نجاشى، پادشاه حبشه مىرود و از او مىخواهد كه جعفر، فرستاده پيامبر خدا را به او تحويل دهد تا به قتل برساند. نجاشى خشمگين مىشود و از وى مىخواهد كه سر تسليم فرود آورد و از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پيروى كند. عمروبن عاص كه دولت كفر را ازميان رفته مىبيند،
۱.ابن ابىالحديد، پيشين، ص ۳۵۱-۳۵۲
۲.همان، ج ۲، ص ۲۶۳-۲۶۴؛ ابنعبدربّه الأندلسى، ج ۳، ص ۳۳۹؛ واقدى، ص ۲-۳
۳.نصربن مزاحم منقرى، ص ۲۱۸-۲۲۰
۴.واقدى، ص ۴- ۵؛ ابنعبدربّه الاندلسى، ص ۳۴۰-۳۴۲؛ ابناثير، ج ۳، ص ۳۳۱-۳۳۳؛ مسعودى، ج ۲، ص ۳۴