بنده بودن خدا شرايطى دارد و وظايفى در آن شرايط داخل است تا كسى بتواند بگويد من بنده خدا هستم. البتّه ادّعاى مخلوقيّت، مستلزم هيچ شرطى نيست و همه كس و همه موجودات مىتوانند بگويند ما مخلوق خدا هستيم ولى ادّعاى بندگى، فقط در شأن انبيا و اولياى خداست و از همين جهت است كه مقام بندگى در مرتبهاى قرار دارد كه اعضاى اصلى اهل بهشت را صاحبان اين مقام تشكيل دادهاند. ۱
هم چنان كه خداوند مىفرمايد: (فَادْخُلي في عِبادي)۲، «پس در زمره بندگان من درآى.» و سپس مىفرمايد: (وَ ادْخُلي جَنَّتي)۳، «پس به بهشت من درآى».
نتيجه آنكه مقام بندگى در مرتبهاى است كه اهمّيّت آن را قرآن مجيد رسانيده و از اين جهت است كه امام عليه السلام در درود مخصوص بر رسولاكرم صلى اللَّه عليه و آله عرض مىكند: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ...»
حقيقت اين مقام در شأن انبيا و اولياى خدا مصداق كامل دارد و آنان مىتوانند اين ادّعا را داشته باشند. بنده خدا رسولاكرم صلى اللَّه عليه و آله است كه خداى تعالى در مقام شايستگى، او را با اين سِمت خوانده است:
(سُبْحانَالَّذي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَالْمَسْجِدِالْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِالْأَقْصَى...)۴
منزّه است آن [ خدايى ]كه بندهاش را شبانگاهى از مسجدالحرام به سوى مسجدالاقصى سير داد...
برجستهترين سيماى حضرت كه بستر رسيدن به كمالات ديگرش بود بندگى و عبوديّت او بود. ۵ در هفت آيه از قرآن كريم، صفت «عبد» براى خاتم پيامبران ذكر شده است كه هر كدام با توجّه به سياقش، وجهى از «عبد» بودن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را بيان مىفرمايد. مهمترين صورت اصلى «عبد»، در عبادت آشكار