مىشود و رسول خاتم صلى اللَّه عليه و آله نيز از همان اوايل بعثت اين علامت بندگى را داشتهاند: (عَبداًّ إذا صَلّي)۱. عبادت و بندگى خداوند براى آن حضرت، عاملى جهت گوشهگيرى و رهبانيّت نبود، بلكه خود نوعى حركت و رشد بود تا ديگران را آگاه و حقايق را برايشان بازگو نمايد و اصل حقيقت، پذيرفتن بندگى خدا در برابر بندگى بتهاست و والاترين وظيفه «عبد»، آن است كه با رساندن پيام مولا، بندگان را از ظلمات خارج كند و بهسوى نور رهنمون شود.
2-2. رسولاللَّه
خطاب به رسول از آن جهت [ است] كه عظمت رسالت را در مقابل منافقان بيان فرمايد، كه هدايت اصلى بهدست خداوند است و پيامبر فقط پيامرسان الهى است؛ هرچند كه منافقان، حق را مىبينند ولى به سمت كفر شتاباناند. ۲
در هر دو آيه، ملاطفت و مهربانى الهى به رسول بهگونهاى بيان شده است كه ايشان با همان يقين كمال يافته، بتوانند از دو مسير گزند مردم جاهل و منافقان عالم بهراحتى پيام الهى را ابلاغ نمايند. صفت «رسول» براى خاتم پيامبران صلى اللَّه عليه و آله در قرآن كريم جمعاً 140 مرتبه تكرار شده است.
رسول، انسانى است كه خداوند او را با رسالتى ويژه بهسوى قومى مبعوث مىكند تا ايشان را به آموزههاى اسلام هدايت نمايد. او در اين مأموريّت، معجزه يا معجزاتى از جانب خداىمتعال بههمراه دارد كه گواه بر صدق رسالت اوست و بدين وسيله، حجّت بر مردمى كه خداوند وى را بهسوى آنان فرستاده است تمام مىشود. تكذيب و مخالفت با آن پيامبر، بدبختى و عذاب يا هلاكت دنيا را درپى خواهد داشت و انواع عذاب در آخرت. اينجاست كه به پيامبر نذير و منذر يعنى بيمدهنده گفته مىشود. از طرفى ديگر، ايمان به رسول و فرمانبردارى از وى، سعادت دنيا و رحمت و بخشايش و رضايت و بهشت خدا را در آخرت بههمراه
1.العلق (۹۶) /۱۰
2.مكارم شيرازى، ج ۴، ص ۳۸۳