تبيين مباحثى از توحيد در پرتو معارف اهل بيت عليهم السلام (2) - صفحه 142

4. مبرّا دانستن خدا از هر نقص، مستلزم آن است كه صفاتى همچون علم و قدرت را به او نسبت دهيم، البتّه با تجريد آن از اوصاف و كيفيّات جسمانى.
بحثى هم در مورد توقيفيّت اسماى الهى در آن مقاله مطرح شده كه در دو مقاله ديگر با عناوين «صفات خدا در قرآن و نهج البلاغه» و «بررسى چند ديدگاه در باب صفات خدا» نيز پيگيرى شده است.۱
در نوشتار گذشته، محورهاى چهارگانه فوق را از ديدگاه عقل بررسى كرديم. در اين نوشتار، ابتدا شواهد نقلى مباحث گذشته خود را بيان و سپس آراى فلسفه صدرايى را با نظريّه مقالات مذكور مقايسه مى‏كنيم.

الف) شواهد نقلى مباحث گذشته‏

اوّلين نكته، توجّه به جايگاه انحصارى عقل در مباحث توحيد است. گفتيم كه منظور ما از احكام عقلى، همان مستقلّات و بديهيّات عقليّه است كه براى هر عاقلى روشن مى‏باشد. البتّه يكى از احكام عقل اين است كه ذات خدا معقول نيست و به چنگ عقل در نمى‏آيد. آنچه معقول واقع مى‏شود، مخلوق است نه خالق:
إِنَّمَا يُعْقَلُ مَا كَانَ بِصِفَةِ الَْمخْلُوقِ وَ لَيْسَ اللَّهُ كَذَلِكَ. 2
بنابراين شأن عقل در اينجا نماياندن ذات خدا نيست. معرفت خدا به معرّفى خودش صورت مى‏گيرد كه معرفتى است فراعقلى و در احتجاب از عقل و لذا وله‏انگيز:
احْتَجَبَ عَنِ الْعُقُولِ كَمَا احْتَجَبَ عَنِ الْأَبْصَارِ. 3إِنَّ أَمْرَ اللَّهِ كُلَّهُ عَجِيبٌ إِلَّا أَنَّهُ قَدِ احْتَجَّ عَلَيْكُمْ بِمَا قَدْ عَرَّفَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ.

1.بررسى بحث توقيفيّت اسما و مطالب دو مقاله اخير كه در شماره‏هاى ۷ و ۸ نشريّه سفينه منتشر شده است، به خواست و فضل خدا در نوشتار بعدى خواهد آمد.

2.كلينى، ج ۱، ص ۱۰۸، باب آخر و هو من الباب الأول‏

3.مجلسى، ج ۴، ص ۳۰۱ باب ۴؛ جوامع التوحيد، ص ۲۱۲، به نقل از تحف العقول‏

صفحه از 147