وَ لَكِنَّ اللَّهَ مَعْنًى يُدَلُّ عَلَيْهِ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ وَ كُلُّهَا غَيْرُهُ يَا هِشَامُ الْخُبْزُ اسْمٌ لِلْمَأْكُولِ وَ الْمَاءُ اسْمٌ لِلْمَشْرُوبِ وَ الثَّوْبُ اسْمٌ لِلْمَلْبُوسِ وَ النَّارُ اسْمٌ لِلْمُحْرِقِ.۱
پس «معنى» لفظ «عالم» براى مخلوقات، با «معنى» همين لفظ در مورد خداوند متفاوت است. لفظ «عالم» در مخلوقات، دلالت بر علمى محدود (بالغير) مىكند در حالىكه همين لفظ اگر براى خداوند به كار رود، چنين معنايى ندارد؛ زيرا علم خدا بالغير نيست، بلكه بالذّات است. به تعبير ديگر، «ما عُنى به» از لفظ «عالم» در خدا و خلق يكى نيست و تشبيه فقط وقتى پيش مىآيد كه معناها يكى باشد:
قُلْتُ... وَ اللَّهُ وَاحِدٌ وَ الْإِنْسَانُ وَاحِدٌ أَ لَيْسَ قَدْ تَشَابَهَتِ الْوَحْدَانِيَّةُ قَالَ يَا فَتْحُ أَحَلْتَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ إِنَّمَا التَّشْبِيهُ فِي الْمَعَانِي فَأَمَّا فِي الْأَسْمَاءِ فَهِيَ وَاحِدَةٌ وَ هِيَ دَالَّةٌ عَلَى الْمُسَمَّى.۲
بر اين اساس، اگر ميان الفاظى كه براى خدا و خلق به كار مىرود قائل به اشتراك اسمى و نفى اشتراك معنايى شويم، سخنى مطابق عقل و نقل گفتهايم. امّا اگر منظور از اشتراك لفظى، همان معناى رايجى باشد كه ميان شير درنده و شير خوراكى برقرار است، به يقين، چنين چيزى در مورد اسماى الهى نادرست است. همچنين اگر منظور از اشتراك معنوى، اين باشد كه مثلاً لفظ عالم در خدا و خلق، مشترك لفظى نيست بلكه در مفهوم سلبى عدم جهل، مشترك هستند، البتّه سخنى صحيح است. ظاهراً مقصود مرحوم قاضى سعيد قمى و استادش نفى چنين مطلبى بوده و ايشان قائل به اشتراك لفظى بهمعناى رايج آن بوده است. امّا مقصود مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى از اشتراك لفظى، همان اشتراك اسمى مورد نظر روايت است و نه اشتراك لفظى رايج. گواه آن، علاوه بر استناد ايشان به روايات، اين است كه ايشان اطلاق يك لفظ را كه در مخلوق به نحو حقيقت، استعمال مىشود، در خالق به نحو مجاز
1.كلينى، ج ۱، ص ۸۷، باب المعبود
2.كلينى، ج ۱، ص ۱۱۸، باب آخر و هو من الباب الأول