نسبت عقل و شرع‏ - صفحه 169

شرع را با هم مخلوط نكرد. اين‏گونه كلّى‏گويى‏ها موهم ابطال شريعت آسمانى است و بى‏نيازى بشر از وحى را ادّعا مى‏كند. گر چه نمى‏توان گفت غرض اصلى نويسندگان اين‏گونه مطالب، چنين گمانى است.
بايد نويسندگان و انديشمندان مسلمان حدود كلام را رعايت كنند تا سخنانشان ميان آيندگان اسباب بد فهمى در دين و موجب گرايش به بى‏نيازى از آيين آسمانى نشود.
در اينجا يك نكته بسيار مهمّى باقى مى‏ماند كه بيان آن بسيارى از مشكلات فكرى جوانان انديشمند را در باب اجتهاد حلّ مى‏كند. زيرا يكى از گره‏هاى فكرى نسل كنونى همين موضوع اجتهاد و تقليد و حيطه آن است. اين سخن بر آنان كه دستى در آثار مكتوب و غير مكتوب كنونى دارند پوشيده نيست و نيازى به نقل اقوال در اين زمينه نمى‏باشد. ما با بيان نظرگاه مرحوم ميرزا قدس سرّه در باب اجتهاد، اين بحث را به اتمام مى‏بريم.
نكته‏اى كه مرحوم ميرزاى اصفهانى در باب اجتهاد در شريعت خاتم پيامبران و ديانت الهى اسلام تذكر داده‏اند، حقيقتى است كه بيانگر جاودانگى اين دين براى مردم تمام اعصار و قرون است. ايشان مى‏فرمايد:
... الحمدُِللَّه عَلى‏ تأسيسِ الشّارعِ المقدّسِ جميعَ حقائِقِ شريعَتِه علَى الضروريّاتِ العقليّةِ و البديهيّاتِ الفطريّةِ بحيثُ لا يُنكِرُه أحدٌ و كلُّ مَن تَكلّمَ في الأصولِ العمليّةِ لَا يَذهبُ إلى غيرِ مَا أظهَرْناه مِن هذِهِ الأمورِ البديهيّةِ. انّما الإختلافُ بينَهم يكونُ في التحريرات أى الدخولِ و الخروجِ و إلّا فَهُمْ عقلاءٌ علماءٌ فقهاءٌ لا يُنكرونَ ما فَطَرَ اللَّهُ عليه العقولَ و أسّسَ عليه الشرائعَ. فالعقلُ لا يقولُ إلّا بما قلنا و الشرعُ أيضاً لا يقولُ في مقامِ الإثباتِ إلَّا بِما قلنا و الفقهاءُ و الأصوليّونَ كلّاً و طرّاً مُجتمِعونَ عليه. فهذا بحسبِ مقامِ الثّبوتِ.

صفحه از 179