از مفهوم تا مقصود، تلاشهاى علامه مجلسى در فهم مقصود حديث - صفحه 31

گفتار و كردار و نوشته و رساله ، پرسشهاى آشكار و نهفته راويان را پاسخ داده و اشكالات و شبهه ها را حل مى نمودند. ۱ كتابهايى از قبيل: مسائل على بن جعفر ، مسائل الرجال ، المكاتبات حميرى و توقيعات ارزشمندى كه از امام عصر(عج) و پدران بزرگوارش صادر شده است، شاهد اين مدّعايند كه احاديث، نه در خلأ ، كه در عرصه علمى معاصر خود، صدور يافته اند، و نه در كتاب، كه در فضاى گاه تب آلود سياسى و اجتماعى روزگار خويش، جاى گرفته اند .
از اين رو ، يافتن سؤال نهفته و ذهنى و يا آشكار و علنى راوى و يا پرسشگر ـ كه خود، نخستين مخاطب حديث است ـ ما را به محور اصلى پاسخ و هسته درونى آن، رهنمون مى كند؛ خواه اين سؤال و جواب در يك مجلس بوده و به گونه شفاهى اتّفاق افتاده باشد، خواه به صورت كتبى نوشته شده و پاسخش روزها و هفته ها بعد رسيده باشد و يا سؤال، آن قدر رايج و مشهور بوده كه سخن امام به آن متوجّه بوده، بى آن كه كسى پرسيده باشد .
توجّه به سؤال راوى و نقش آن در فهم پاسخ امام در زمينه احاديث عقيدتى و فقهى، بيش از زمينه هاى ديگر رخ داده است و بسيارى از فقيهان، در مباحث فقهى ـ حديثى خود ، از سؤال موجود در حديث، استفاده كرده، آن را قرينه اى براى تعيين مراد نهايى امام دانسته اند و گاه، ظهورى كاملاً متفاوت از آنچه از حديث بدون سؤال مى فهميم ، به حديث نسبت داده اند ۲ و يا به قرينه پرسش راوى ، يكى از چند معناى محتمل حديث را برگزيده و بقيه را كنار نهاده اند. ۳ فقها، گاه اطلاقات پاسخ را به قرينه سؤال مقيّد كرده اند، گاه عمومات آن را تخصيص زده اند ۴ و گاه از انعقاد و شكل گيرى اطلاق و عموم، جلوگيرى كرده اند ۵ و گاه، اجمال حديث را به وسيله سؤال ، برطرف ساخته اند. ۶
ما در اينجا به عوض ارائه نمونه هايى مشابه آنچه عنوان كرديم به يك حديثى اشاره مى كنيم كه به جهت حصر موجود در آن، و كم توجهى به سؤال راوى، دچار گونه اى كژ فهمى شده است .
به عبارت ديگر ، يكى از ثمرات توجه به سؤال راوى پى بردن به اضافى و نسبى بودن

1.ر. ك: مجلّه علوم حديث، (ش ۶ و ۹)، مقاله «عرضه حديث»، از نگارنده.

2.رياض المسائل، ج ۹، ص ۲۹۷، درباره وقف كه به قرينه پرسش راوى از صحّت وقف، عبارت «يرجع ميراثا» را در كلام امام، غير قابل حمل بر معناى حقيقى خود دانسته و آن را بر معناى مجازى حمل كرده است .

3.ر . ك : مستند الشيعة، ج ۷، ص ۱۵۳ (در مسئله شك در ركعات نماز)؛ جواهر الكلام، ج ۵، ص ۳۱۰ (مسئله تماس با قطعه جدا شده از بدن حيوان) .

4.الصلاة شيخ انصارى (چاپ قديم)، ص ۳۹۲ (در مسئله افزودن قصد مسافرت به شروط عقد صلاة) .

5.ر.ك : مشارق الشموس، ج ۱، ص ۲۲۱ و ۲۸۹؛ كشف اللثام، ج ۲، ص ۲۸۷ (در مسئله ارث)؛ جامع المدارك، خوانسارى، ج ۳، ص ۱۵۵ .

6.جواهر الكلام، ج ۳۶، ص ۲۸۴ .

صفحه از 50