اصحاب حديث، حديث گرايي و حديث زدگي - صفحه 101

مالك، موطأ خود را از قريب ده هزار حديث استخراج كرد و پيوسته، هر سال، در آن مى نگريست و بخشى از روايات آن را حذف مى كرد تا آنچه فعلاً موجود است، باقى ماند و اگر مدت اندك ديگرى زنده مى ماند، تمام رواياتش را حذف مى كرد. ۱
اصحاب حديث، علاوه بر گردآورى و تدوين روايات فقهى ـكه بخش عمده اى از فعاليت هاى آنان را شامل مى شدـ به موضوعات ديگر حديثى نيز اهتمام داشتند؛ چنان كه جمع آورى روايات تفسيرى نيز از زمينه هاى مورد علاقه پيشوايان اصحاب حديث به شمار مى رود. تفسير اثرى را بايد نخستين و شايع ترين گرايش در تفسير قرآن در ميان مسلمانان دانست كه گروه مذكور در شكل دهى و تقويت آن نقش به سزايى ايفا كرده اند.
ذهبى از سه ديدگاه متمايز در تفسير قرآن در قرون اوليه نام برده است:
مرحله اول. تفسير قرآن از طريق روايت و نقل، به اين نحو كه صحابه، تفسير را از پيامبر اكرم(ص) و تابعان آن را از صحابه نقل مى كردند.
مرحله دوم. بعد از عصر صحابه و تابعان، عصر تدوين حديث بود كه روايات تفسيرى در كنار ديگر ابواب حديثى گردآورى و تدوين مى شد؛ اما كسى قرآن را از ابتدا تا انتها، به صورت مستقل، تفسير نكرد. ذهبى بزرگانى از اصحاب حديث را نام مى برد كه روايات تفسيرى منسوب به پيامبر(ص)، صحابه و تابعان را، در اين دوره، گردآورده بودند؛ كسانى مانند:
يزيد بن هارون سلمى (م117ق)، شعبة بن حجاج (م160ق)، وكيع بن جراح (م197ق)، سفيان بن عيينه (م198ق) و....
اينان محدّثان بزرگى بودند كه روايات تفسيرى را در بابى از ابواب حديثى كتب روايى خويش گردآورده اند، اما چيزى از تفاسير آنها به ما نرسيده است.
مرحله سوم. مرحله جدايى و استقلال تفسير قرآن از حديث بود كه مفسرانْ تك تك آيات قرآن را، به ترتيب مصحف، تفسير كردند؛ كسانى مانند: ابن ماجه (م 273ق)، ابن جرير طبرى (م 310ق)، ابوبكر بن منذر نيشابورى (م 318ق) و... از پيشگامان اين شيوه بودند. ۲
محتواى تفاسيرى كه ذهبى نام برده است، صرفاً احاديث مرفوع، موقوف و مقطوعى بود كه از پيامبر اكرم (ص)، صحابه و تابعان نقل شده بود، جز تفسير ابن جرير، كه در برخى از موارد به ترجيح اقوال و ذكر پاره اى از وجوه اعرابى كلمات و استنباطهاى فقهى نيز اشاره داشت.
اين سير، از نقش مهم روايات در تفسير قرآن در قرون اوليه، به ويژه نزد اصحاب حديث، حكايت دارد. البته همان گونه كه ياد كرديم، مراد آنان از روايت، صرفاً احاديث مرفوع نبود،

1.فجرالاسلام، ص ۲۴۲ ـ ۲۴۳، به نقل از الديباج المذهب في تراجم المالكية، قاضى ابن فرحون، ص ۲۵.

2.التفسير والمفسرون، محمدحسين ذهبى، قاهره: دارالكتب الحديثة، دوم، ۱۹۷۶م، ج ۱، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۱.

صفحه از 117