اصحاب حديث، حديث گرايي و حديث زدگي - صفحه 107

برخى از عقايد تشبيهى آنها را ـكه در قالب روايت بيان شده است ـ چنين برمى شمارد:
آنان درباره خداوند بر اين عقيده اند كه:
اشتكت عيناه فعادته الملائكة؛ چشمان خداوند دچار بيمارى شد و فرشتگان به عيادتش رفتند.
بكى على طوفان نوح حتى رمَدَت عيناه؛ برطوفان نوح چنان گريست كه به چشم درد مبتلا شد.
انّ العرش ليئطّ من تحته كأطيط الرحل الجديد؛ [با نشستن بر عرش] عرش در زير وى هم چون جهاز نوِ شتران به صدا درآيد.
انّه ليفضل من كل جانب اربع اصابع ۱ ؛ [به هنگام نشستن او بر عرش] از هر طرف، چهار انگشت بيرون مى زند.
از جمله كتاب هاى اصحاب حديث ـكه آكنده از روايات تشبيه و تجسيم است ـ مى توان به اين كتاب ها اشاره كرد:
1. السنة، عبداللّه بن احمد بن حنبل (م 290 ق) كه وى روايات آن را از پدرش احمد بن حنبل (م 241 ق) روايت كرده است.
2. كتاب الردّ على الجهمية، ابى سعيد عثمان بن سعيد دارمى (م 280 ق)، اين كتاب از مهم ترين كتب صفاتيه است كه دارمى آن را در ردّ جهميّه (پيروان جهم بن صفوان) ـكه به نفى صفات معتقد بودندـ نوشته است.
كتاب التوحيد واثبات صفات الربّ، محمد بن اسحاق بن خزيمة (م 1311 ق)، اين كتاب ـكه مورد قبول اهل حديث و حنابله بوده ـ امروزه نيز از منابع اصلى عقايد سلفيان به شمار مى رود.
برخى از مطالب موجود در اين كتاب ها چنان سست و واضح الفساد است كه حتى عالمان اهل سنت اشعرى نيز شديداً به مخالفت با آن پرداخته اند؛ مثلاً فخر رازى در ذيل تفسير آيه «ليس كمثله شى ء» از كتاب التوحيد ابن خزيمه نام برده و درباره آن مى نويسد: «وهو فى الحقيقة كتاب الشرك» ۲ و از ابن خزيمه با تعبير «مضطرب الكلام، قليل الفهم، ناقص العقل» ۳ ياد كرده است.

3. ترجيح سنت بر قرآن

احاديثى كه به صورت سينه به سينه و يا مكتوب در قرون دوم و سوم به اصحاب حديث رسيده بود، مجموعه اى آشفته از روايات سره و ناسره را شامل مى شد كه دست وضع و جعل راويان از يك سو و خطاها

1.همان.

2.التفسير الكبير، محمد بن عمر فخر رازى، ج ۲۷، ص ۱۵۰.

صفحه از 117