را به ابراهيم خليل(ع) نسبت داده اند كه هنگام خروج مردم از شهر، با نگاهى به ستارگان، آينده را پيش بينى كرد و از بيمارى خود خبر داد: «فنظر نظرة فى النجوم فقال انّى سقيم»؛ ۱ امّا به مرور زمان اين علم كهنه شد و درست و نادرست در آن به هم آميخت. مفسّران، در معناى اين آيه، احتمالات گوناگونى را مطرح كرده اند، حتّى بعضى از مفسّران اهل سنّت، تا هشت احتمال را بر شمرده اند؛ ۲ ولى اكثر آنان نظر كردن ابراهيم(ع) به ستارگان را از قبيل نظر منجّمان براى دستيابى به احكام نجومى ندانسته اند؛ چرا كه چنين نظر كردنى به ستارگان، نادرست و فاسد است. ۳
اين معنا نيز در بعضى از تفاسير به چشم مى خورد كه «نظر به ستارگان»، براى دسترسى به احكام نجومى و پيشگويى حوادث آينده، در ميان قوم حضرت ابراهيم(ع) كه شغل چوپانى و كشاورزى داشتند و نيازمند اطّلاع از حوادث آينده بودند، رواج داشت. هنگامى كه ابراهيم(ع) به ستارگان نظر كرد، آنان گمان كردند كه نگاه كردن او نيز مانند نگاه كردن ايشان است. لذا وقتى كه او گفت كه بيمار است، او را رها كردند و رفتند. ۴
به هر حال، آنچه در باب نجوم مردم را از آن باز داشته اند، يكى اعتقاد به تأثير استقلالى آنها در حوادث زمينى است؛ چرا كه با اصل توحيد ناسازگار است؛ و ديگرى، تصديق منجّمان در صدور احكام نجومى است؛ چرا كه با اعتقاد به تأثير استقلالى آنها و غفلت از اراده الهى انجام مى گيرد و بر جهل و نادانى آنان استوار است.
از امام صادق(ع) نقل شده كه پيامبر اسلام(ص) فرمود: «من آمن بالنّجوم فقد كفر».اين حديث كه ايمان به نجوم را موجب كفر دانسته، بر ايمان به تأثير استقلالى آنها و ناديده گرفتن نقش مسبّب الاسباب كه آنها را آفريده، مسخّر خويش ساخته و مدبّرات امر قرار داده، حمل شده است.
1.سوره صافّات، آيات ۸۸ ـ ۸۹ .
2.تفسير كبير، فخرالدين رازى، ج۲۶، ص۱۴۷ .
3.التبيان، شيخ طوسى، ج۸، ص۵۰۹؛ تفسير كبير، ج۲۶، ص۱۴۷ .
4.الجامع لأحكام القرآن، قرطبى، ج۱۵، ص۹۲.