گفتگو با آية الله رضا استادي - صفحه 20

علوم حديث: حديث را در مسائل كلامى يا به تعبير ديگر در بخش معارف، چگونه بايد ارزيابى كنيم؟ بخصوص در آنجايى كه با مسائل و استنباط هاى عقلى، مخالفت و مغايرت داشته باشد؟

آية اللّه استادى: من در اين موضوع هم تذكرى را عرض مى كنم كه فكر مى كنم لااقل براى بعضى ها سودمند باشد.
ما در معارفى كه از روايات استفاده مى شود و نيز در مطالبى كه در علم كلام و معقول مطرح مى شود، اگر بخواهيم منصفانه قضاوت كنيم، دو تا مشكل داريم: يكى اينكه بعضى ها خيلى زود از روايات، چيزى را استنتاج مى كنند و مى گويند «روايات اين را مى گويد؛ مكتب اين را مى گويد؛ ائمه اين را گفته اند و هرچه غير از اين مطرح شود،غلط است و بايد آن را تخطئه كرد». در نقطه مقابلش هم در فلسفه، بسيارى از مسائل كه قطعى نيست، قطعى حساب مى شود. در يك جاى «رسائل»، شيخ انصارى با يك جمله اى (كه نمى دانم مى خواسته گله كند يا مى خواسته ياد ما بدهد) مى گويد كه اصلا روش اهل علم، اين شده است كه مطالب مظنون را در سلك مطالب قطعى عنوان مى كنند. اين يك نقطه ضعف است. من فكر مى كنم اين نقطه ضعف را هم هر دو گروه، گرفتارش هستند؛ هم كسانى كه مى خواهند به احاديث احترام بگذارند و هم آنها كه اهل كلام و معقول هستند.
فرض كنيد راجع به علم امام، راجع به صفات امام، راجع به امتيازات امام، در يك روايت، مطلبى ديده مى شود. آيا اين يك روايت كه در چند تا از كتابهاى ما نقل شده، معنايش منحصرا همان است كه اين آقايان فهميده اند؟ يا نه، يك آقايى گفته و ديگرى هم تكرار كرده است؟ اين گاهى به صورت يك مطلب قطعى گفته مى شود و در مقابل يك مطلب فلسفى قرار مى گيرد و مى گوييم كه اينها با هم تضاد دارند و آن پافشارى مى كند كه حرف ما درست است و اين آن را به

صفحه از 31