سرّاج بود ـ احمد، ده هزار دينار را كه متعلّق به كاظم(ع) بود، به تصاحب خود درآورد. امّا قبل از مرگش به حسن سفارش كرد كه پول ها را به رضا(ع) برگرداند. ۱
عثمان بن عيسى رواسى كوفى، وكيل كاظم(ع) در مصر بود. او را با عنوان «شيخ الواقفه» وصف كرده اند. او كتاب هاى متعدّدى در زمينه فقه نوشته بود ۲ و يكى از فقهاى منسوب از جانب كاظم(ع) محسوب مى شد. ۳ او سى هزار دينار و پنج يا شش كنيز از دارايى هاى كاظم(ع) را نزد خود، نگهدارى مى كرد. پس از وفات كاظم(ع)، رضا(ع) يكى از كارگزارانش را به سوى عثمان، فرستاد تا امانت هاى كاظم(ع) را از او تحويل بگيرد. عثمان، از تحويل دادن آنها خودداى كرد. او نامه اى به رضا(ع) نوشت كه در آن مدّعى شده بود كه كاظم(ع) زنده است و به او دستور نداده كه دارايى ها و اموال او را به كس ديگرى تحويل دهد. او اضافه كرده بود كه كنيزان را آزاد كرده و با آنان، ازدواج كرده است. ۴ امّا كشّى گزارش مى دهد كه او بعدها توبه كرد و اموال را به رضا(ع) بازگرداند. ۵
علاوه بر اين وكلا، تعداد زيادى از واقفيان را مى توان در منابع باقى مانده، شناسايى نمود. حسين بن قيامه لصيرفى به عنوان يكى از رهبران اين فرقه لحاظ شده است. ۶ همين حسين بود كه مستقيم به رضا(ع) گفت كه او امام نيست؛ چرا كه صادق(ع) گفته است كه يك امام، نبايد عقيم باشد. گزارش شده كه بعد از مدّت كوتاهى محمّد تقى(ع) بعد از سال هاى زيادى كه رضا(ع) بدون فرزند بود، به دنيا آمد. خبر تولّد اين كودك را به حسين دادند. او در پاسخ گفت: [به دنيا آمدن اين كودك را]
1.الغيبة، الطوسى، ص ۴۴ ؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ص ۳۳۶.
2.رجال النجاشى، ص ۲۱۲ ؛ رجال ابن داوود، ص ۴۷۶ ـ ۴۷۷.
3.اختيار معرفة الرجال، ص ۵۵۶.
4.علل الشرائع، ص ۲۳۶ ؛ عيون أخبارالرضا(ع)، ج ۱، ص ۹۲ ؛ اختيار معرفة الرجال، ص ۵۹۸ ـ ۵۹۹.
5.اختيار معرفة الرجال، ص ۵۹۷ ـ ۵۹۸.
6.عيون أخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۲۱۰.