بررسي كتاب النكت البديعات علي«الموضوعات» - صفحه 266

سال همراه تقى الدين شبلى حنفى تلمذّ مى كند و كتاب هايى مى نگارد كه استادش آنها را تأييد مى كند و بر آنها و تقريظ مى نويسد. پس از مرگ شبلى حنفى، چهارده سال در محضر استاد محى الدين كافيجى حاضر مى شود و از وى، دروسى چون تفسير، اصول، ادبيات، معانى افرا مى گيرد و سرانجام، نزد شيخ سيف الدين حنفى كشّاف، التوضيح و درس هايى چند را فرا مى گيرد. سيوطى مى گويد:
در هفت علم، مهارت يافتم: تفسير، حديث، فقه، نحو، معانى، بيان به شيوه بليغان عرب نه به شيوه غير آنها) و فلسفه... و به غير از اينها در علوم ديگر هم كسب معرفت كردم ؛ مثل: اصول (عقايد)، جدل، تعريف و در مقابلش انشاء، ترسّل و فرائض. امّا علم رياضى، سخت ترين علم نزد من بود و از ذهنم بسيار دور، و هرگاه به مسئله اى مربوط به رياضى نگاه مى كردم، گويى مى خواستم كوهى را جابه جا كنم. در ابتداى فراگيرى علم منطق، خدا آن را نزد من، مكروه جلوه داد وقتى شنيدم ابن صلاح، حكم به تحريم آن داده، رهايش كردم كه خداوند، آن را با علم حديث، برترينِ علوم، تعويض كرد. و معتقدم در اين هفت علم، بجز فقه و نقل هايى كه در آن است، به درجه اى رسيدم كه هيچ يك از اساتيدم... به آن مرتبه نرسيده اند... و هم اكنون هم لوازم اجتهاد را كامل كردم. اين را به جهت ذكر نعمت خداوندى مى گويم، نه براى فخرفروشى و افتخار.
وى در ادامه اشاره مى كند كه هرچه مى نويسد، به حول و قوّه الهى است، نه به قدرت و اراده خودش.

اخلاق سيوطى و مدح دانشمندان درباره او

نجم الدين غزّى مى گويد:
هنگامى كه سيوطى به چهل سالگى رسيد، فقط عبادت و انقطاع از همگان و توجّه به خدا را برگزيد و تنها به آن مشغول شد و از دنيا و اهلش روى گردانْد، گويى كه هيچ يك از آنها را نمى شناسد... و از

صفحه از 275